مریم رجوی: نوروز شهیدان قیام در جنگ سرنوشت مردم ایران با کرونای ولایت، پیروز و مبارک!
مریم رجوی: نوروز شهیدان قیام در جنگ سرنوشت مردم ایران با کرونای ولایت، پیروز و مبارک!
سخنان مریم رجوی در میدان شهدا
هموطنان عزیز،
در آغاز سال ۱۳۹۹ قبل از هر چیز دعا میکنیم که
خدا درد و بلای کرونا را که عامل اصلی گسترش آن آخوندها هستند از سر مردم ایران دور کند.
دعا میکنیم برای مغفرت مظلومان جانباخته
دعا میکنیم برای شفای عاجل بیمارانمان در سراسر کشور
مخصوصاً برای اقشار کم درآمد و آنهایی که جیب و سفرهشان را آخوندها و پاسداران به غارت بردهاند.
دعا میکنیم که ویروس کرونا و کرونای ولایت فقیه از ایران زمین ریشه کن شود
و بگذرد این روزگار تلختر از زهر ...راستی که خون است به دلهامان
هر کوی گذر کردم، هر سوی نظر کردم
خاکستر و خون دیدم، ویرانه به ویرانه
صمیمانه از طرف مقاومت ایران و همه اعضای آن و همه مجاهدین در اشرف ۳
همدردی می کنم و تسلیت می گویم
بهخانوادههایی که درآستانه سال نو عزیزانشان را از دست داده اند.
اما .....
اما در انتظار روزی که بهار آزادی و سلامتی، ایران و شهرها و روستاها و مردماش را فرا بگیرد
و برای تحقق هر چه سریعتر آن روز ،
بهرغم همه دردها و غمها و جان باختنها،
به کوری چشم آخوندها که برای مردم فقط عزا و ماتم و مصیبت آوردهاند
بهنوروز سلام میکنیم
به زنان و مردان مقاوم و شکستناپذیر این میهن، باید گفت
رو در روی هیولای اختناق و فقر و بیماری که در ولایت فقیه تجسم یافته،
با روحیه و عزمی صد چندان، برخیزید، دل قوی دارید، و سرفراز باشید.
یاس و ناامیدی خواست آخوندهاست و اهرمی برای منفعل کردن جامعه. باید بر آن شورید.
ایران و ایرانی، از پا نمی افتند ، مغلوب نمیشوند، شکست نمیخورند و تسلیم نمیشوند
ما مقاومت میکنیم و با کرونا و هیولای ولایت می جنگیم ، پس هستیم ...
از آن ماست پیروزی
از آن ماست فردا
آغاز سال ۱۳۹۹، نوروز شهیدان قیام،
بهار کانونهای شورشی و عید زنان و مردان از خودگذشتهیی که به نبرد با بیماری فراگیر برخاستهاند،
در جنگ سرنوشت مردم ایران در برابر کرونای ولایت، پیروز و مبارک...
هموطنان عزیز،
سالی که گذشت، مضمون و جهت خودش را در بسیاری وقایع و بسیاری لحظات و
ساعات و روزها آشکار کرد.
من میخواهم به سه لحظه ویژه اشاره کنم . سه لحظه ضروری که از خاطرهها محو نمیشود.
وقتی در ابتدای سال سیلابهای ویرانگر ایران را غرق اندوه کرد،
وقتی قیام خونین و آتشین آبان، آن لحظه خیرهکننده را در تاریخ ایران آفرید،
و وقتی بحران شوم بیماری کرونا
همه استانهای ایران را فرا گرفت و بسا جانها و زندگیها را از هم گسست.
معنای این سه لحظه بخصوص چیست؟ معنا این است که:
آخوندها ایران را نمیخواهند و ایران و ایرانی آخوندها را نمیخواهد.
معنی اش این است که آخوندها نمیتوانند ایران را اداره کنند و بیشتر از این نمیتوانند و نباید حکومت کنند.
و مردم ایران بیش از این، حکومت آخوندها را تحمل نمیکنند.
پس زمان برخاستن است . زمان شورش و قیام و در هم شکستن زنجیرها و زندانها ...
آخوندها باید بروند
مردم ایران مثل همیشه قیمت سنگینی میدهند
اما این بار کرونا، عبای ملا را خواهد گرفت
هموطنان،
آمدن بهار طبیعت، هر سال و هربار،
اشتیاق به بهار آرزو و بهار آزادی را در قلب و ضمیر ستمدیدگان شعلهور میکند.
بهویژه در زنان و مردان پیشتاز و شورشگر .
مردم ایران به دنبال بهار آزادی، در اواسط پاییز در آبان گذشته ،
طلایهداران سرخفام و گلگون خود را بهمیدان فرستادند.
در آبان آتشین مردم ما بهپیشواز بهار آمدند؛ با نثار بیش از ۱۵۰۰ گل سرخ
در شهرهای شورشی، از ماهشهر و صدرای شیراز تا بهبهان و مریوان و کرمانشاه
و اسلامشهر و شهریار و قلعه حسنخان،
این طراوت و جوشش بهار آزادی بود که با قیامها بهحرکت درآمد.
هرچند خامنهای بهجنایت علیه بشریت رو آورد،
هرچند از کشتن کودکان ۱۴ ـ ۱۳ ساله هم ابا نکرد
و با تانک و هلیکوپتر و سلاحهای سنگین و نیمهسنگین بسیاری شهرها را بهخاک و خون کشید،
با اینهمه آبان آتشین؛ نشان داد که فصل قیام و خیزش برای سرنگونی رژیم استمرار دارد
و طرحهای گسترده آخوندها برای مهار آن شکست خورده است.
قیام آبان بر پیکر پوسیده رژیم ضربات بنیانکن وارد کرد.
آخوند ذوالنور رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس رژیم به یک فقره آن اعتراف کرد و گفت:
رژیم فقط در روز یکشنبه ۲۶آبان در تهران ، ۱۴۷درگیری داشته
و در کل کشور فقط در یک روز در ۸۰۰ نقطه درگیر بوده است. شامل پایگاههای سپاه و بسیج،
کلانتریها و فرمانداریها و حوزه های آخوندی که مردم و جوانان شورشی آنها را تسخیر کرده بودند.
بله به این ترتیب در قیام آبان، طبق اعترافهای صریح رژیم و مهره های اون اثبات شد که آنها با یک نیروی جنگنده ضد رژیم در مقیاس سراسری درگیرند و از آن خلاصی نخواهند داشت.
هیبت پوشالی سپاه فرو ریخت و مردم بهقدرت خودشون ایمان آوردند. صحت و حقانیت استراتژی کانونهای شورشی و شهرهای شورشی آشکار شد و همه به چشم دیدند که کانونهای شورشی ایدة راهگشا و راهنمای قیام و آزادی و نسل شورش و عصیان است.
در شروع سال نو، چقدر جانگداز است که ناچاریم بهجای صحبت از شادکامیهای مردممان، تباهیها و بلاهایی را بشمریم که آخوندها بر زندگی مردم ما نازل کردهاند. از بیماری کرونا تا فقر و بیکاری.
اگر بهآینده و بهپیروزی مقاومت و قیام مردم ایران تا بن استخوان امیدوار نبودیم، همانطور که در اول اشاره کردم،باید از این مصیبتها خون میگریستیم. اما میخواهیم برای مردممان از همین شر کثیر خیری عظیم بیرون بکشیم، و میخواهیم از زمستان بیماری و مرگ بهسوی بهار سلامت و آزادی راه بگشاییم.
ابتدا ببینیم این بیماری آنهم این بیماری در حال گسترش،
تا امروز چه تأثیری در زندگی مردم ما داشته است؟
آمار و ارقام و فجایع و قربانیانی که هر روز مردم در سراسر ایران به چشم میبینند،
به روشنی نشان میدهد که هیچ کشوری در جهان، حتی چین آنهم با جمعیت میلیاردیاش، به نسبت ایران و بهاندازه ایران از این بیماری ابتلا و آسیب و مرگ و میر نداشته .
تا امروز شمار قربانیان در سراسر ایران بهبیش از هشت هزار نفر رسیده است. ننگ و نفرین بر رژیم ولایت فقیه
درهمین حال کثرت فقیران و فرودستان در جامعه، به ابعاد بحران شدت بخشیده است.
روستاییان، جمعیت عظیم حلبینشینها، حاشیهنشینها،
دستفروشها و کارگران و کشاورزان و عده زیادی که بخاطر نیاز روزانه به پول و درآمد مجبورند در محل کارشان حاضر بشوند،
هدفهای آسیبپذیر کرونا هستند. آنها نه مشمول تدابیر پیشگیرانه میشوند،
و نه بهامکانات درمانی دسترسی دارند و نه زندگی و معیشت آنها بهآنها قدرت پایداری در برابر بیماری میدهد.
در این جا اختلاف عمیق طبقاتی، بهنحو دردناکی اثرگذار است.
محرومان و بیصداها و طردشدهها از پیشگیری و درمان،
کمترین سهم را دارند و از بیماری و مرگ و میر، بیشترین سهم.
در زندانها هم شیوع این بیماری و رفتار ضدانسانی رژیم سایه مرگ را بر سر انبوه زندانیان
و بهخصوص زندانیان سیاسی انداخته است. در اکثر زندانها از جمله اوین، قزلحصار، گوهر دشت، اردبیل، ارومیه، قوچان، زاهدان، کرمانشاه و سنندج ابتلا به ویروس کرونا رو بهافزایش است. اما از اقدامهای درمانی هیچ خبری نیست. همه در خطر هستند.
حالا حتی بیمارستانها هم بیدفاعاند. پرستاران و پزشکان با این که جان و زندگی خودشون را برای سلامت دیگران بهخطر میاندازند
اغلب از وسائل مکفی برای در امان ماندن از بیماری محروماند. مقامهای رژیم برای حفاظت از آنها در برابر بیماری کاری نمیکنند. بههمین دلیل از شروع بحران تا امروز شمار قابل توجهی از پرستاران و پزشکان بهخصوص در گیلان و مازندران جان باختهاند.
جامعه ما هرگز چنین انسانهای فداکاری را از یاد نخواهد برد. پرستاران و پزشکانی که در همین لحظه در خط مقدم این نبرد ایستادهاند و با سختکوشی و احساس مسئولیت بسیار برای نجات بیماران تلاش میکنند، مایه افتخار همه ما هستند.
هموطنان
تا آنجا که به مبانی مادی بر میگردد، آخوندها زیربناهای بهداشتی، درمانی و زیست محیطی را نابود یا معیوب کردهاند و بخش عظیمی از جمعیت کشور را بهسوء تغذیه یا گرسنگی کشاندهاند. آمارها وحشتناک است:
۶۰میلیون نفر زیر خط فقر شامل ۲۰میلیون حاشیهنشین، ۱۲میلیون گرسنه، و ۶ میلیون معتاد. این همان جمعیتی است که حفاظت و دفاعی از خودش ندارد. نه در برابر کرونا، نه در برابر سیل و زلزله و آلودگی هوا و سایر مصیبتها.
در همین بحران کرونا، نظام درمانی یکباره زمینگیر شد.
معضل بیمارستانها که با کمبود ۱۰۵ هزار تخت مواجهند، کمبود مراکز اورژانس،
کمبود آزمایشگاه و تکنولوژی پزشکی و کمبود دارو.
آخوندهای شیاد سالهاست در باره برنامه اتمی یا ساختن ماهواره و شهرهای موشکی خود گزافهگویی میکنند،
اما از عهده تأمین دستکش و ماسک برای بیماران و پرستاران بر نمیآیند. یادتان هست که خامنهای با دجالیت و وقاحت بیمانند، رژیمش را از پیشتازان علم و پیشرفتهای علمی در جهان معرفی میکرد.
یادتان هست که تا کجا بر طبلهای توخالی دانشبنیانی و دانشمحوری در ایران آخوندی میکوبید.
اما همین که سیل و زلزله و بیماری پیدایش میشود، از آن ادعاهای پوچ هیچ خبر و اثری در عمل نیست.
سهم بودجه بهداشت و درمان در بودجه عمومی، سال بهسال کمتر میشود.
تازه هر سال بخشی از همین بودجه تصویب شده را هم بهبهداشت و درمان نمیدهند.
دعوا حتی در داخل رژیم در این باره آنقدر بالا گرفت که سال ۹۷ وزیر بهداشت همین رژیم که بودجه مصوب دارو و درمان را به او ندادند، استعفا داد.
برای سال ۹۹ دهها میلیون دلار فقط برای خریداری سلاحهای نیروی سرکوبگر انتظامی در نظر گرفتهاند. پولی که میشد با آن گیلان یا قم یا مازندران را از کرونا نجات داد.
بله این است کارنامه مشتی آخوند مرتجع جنایتکار؛
اکثریت جامعه را از دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی محروم کردهاند،
امنیت غذایی پایدار را از بین بردهاند،
مردم را از دسترسی دائمی به آب سالم دور کردهاند،
حاضر به ایجاد سیستم کارآمد برای جمعآوری زباله هم نشدند
حتی هوای سالم را از مردم گرفتهاند.
بله، قتل عام زندانیان ما، سرانجام به قتل عام طبیعت و آنهمه فجایع و آفات رسید.
حالا وقتی رویکرد رژیم از نقطه ورود ویروس کرونا بهقم تا امروز را مرور میکنیم روشن میشود که بحران کنونی، در اصل نه یک مسأله درمانی و بهداشتی، بلکه یک مسأله عمیقاً سیاسی است.
سیاست رژیم در این باره را میشود در چند نکته خلاصه کرد:
اول این که رژیم با وجود وقت کافی، از هرگونه اقدام پیشگیرانه در قبال این بیماری خودداری کرد.
ویروس کرونا اولین بار در آذر ماه در چین ظاهر شد. اما رژیم دو ماه فرصتسوزی کرد و بعد هم تا 22 بهمن و بعد هم تا انتخاباتش در 2 اسفند عمداً تأخیر کرد.
دوم این که مطابق اذعان رسانههای حکومتی، ویروس کرونا از اوائل بهمن وارد ایران شده.
از همین تاریخ بهطور قطع وزارت بهداشت و دولت روحانی و شخص خامنهای از شیوع رو بهگسترش کرونا در ایران مطلع بودند.
در دوازدهم بهمن خبر ابتلای دو نفر از اتباع چین در ایران بهاین بیماری،
در همین رسانهها درز کرد. اما براساس دستور خامنهای، رژیم با تدابیر بهشدت کنترلشده و متمرکز، اطلاعات شیوع این بیماری را پنهان کرد. زیرا میخواست نمایش ۲۲ بهمن و خیمهشببازی مجلس در دوم اسفند را برگزار کند. رژیم آن تظاهرات نفرتانگیز و آن انتخابات ورشکسته را بهسلامت مردم ترجیح داد، از قرنطینه کردن قم یعنی اولین شهر محل شیوع بیماری خودداری کرد و پروازهای ماهان ایر به چین را بدون توقف ادامه داد.
سوم این که حاضر نشد امکانات کشور را برای مقابله با این بحران بسیج کند.
هلال احمر، کمیته امداد، قرارگاه بهاصطلاح سازندگی ضدخاتمالانبیا، بنیاد شهید، بنیاد ضدمستضعفان، آستان قدس رضوی، تعاونیهای سپاه و بسیج و نیروی انتظامی و صنایع تحت کنترل وزارت دفاع، که هر کدام کارتلهای عظیم ثروت و دارایی هستند، هنوز هم دست نخورده باقی ماندهاند.
از این همه بانک و از ۷۰۰۰ مؤسسه مالی و اعتباری متعلق بهبیت خامنهای و سپاه پاسداران که سالهاست اندوختههای مردم را چپاول میکنند، کمترین پولی به بیمارستانها و درمانگاههای کشور نرسیده و رژیم حاضر نشد از صندوق باصطلاح توسعه ملی پولی برای نجات مردم بیمار هزینه کند،
چهارم این که بهبهانه مقابله با بیماری،
خامنهای رسماً ستاد کل نیروهای مسلح خودش را مأمور برپایی یک قرارگاه امنیتی و نظامی کرد.
این قرارگاه که بخشی از امور دولت درمانده و ناتوان آخوند روحانی را در دست گرفته، در واقع یک دولت نظامی است برای کنترل اوضاع و مقابله با قیام مردم.
در روزهای اخیر نهادهای کارشناسی رژیم علناً هشدار دادهاند که تحت تأثیر بحران کرونا «مجموعه تهدیدات در رابطه با امنیت و ثبات میتواند به شورشهای خطرناک منجر شود». آنها تصریح می کنند که «هر چند کرونا در دیگر کشورها نیز شیوع دارد، ولی پیوند یافتن بحران کرونا در ایران با تحولات گذشته از جمله آبان ۹۸، روند شورش را ایجاد میکند».
در این بین خامنهای با حکم حکومتی،
لایحه بودجه را بدون این که در مجلس بررسی شود،
بهشورای نگهبان فرستاد
و حتی مجلس، آنهم مجلس گماشتگان خودش را دور زد.
حالا خامنهای سررشته همه امور را در بیت فاسد خودش متمرکز کرده و عملاً قدرت را یکپایه کرده است. این خط بستن در مقابل قیام و خیزش مردم بهجان آمده است و خیلی روشن است که این ضعیفترین و شکنندهترین موقعیت رژیم در سالهای اخیر است.
در آستانه عید نوروز هم آخوند روحانی در جلسه کابینه وارفته و نیمه تعطیل خودش
از مردم میخواست تهران را با لندن و برلین و پاریس مقایسه کنند
تا ببینند که در آن شهرها قفسه فروشگاهها خالیه ولی گوییا فراوانی و وفور کالاها در ایران مردم را خسته کرده. در مورد بحران کمبود فاجعهبار تختهای بیمارستانی هم گفت: ۲۰درصد تختهای بیمارستانی گیلان الان خالیه .
این شیادی شناخته شدة آخوندهای حاکم است و البته نشانه واضح دیگری از این واقعیت است که آنها کمترین قصدی برای مقابله با بیماری کرونا ندارند.
هموطنان
حالا به مهمترین نتایج این وضعیت بپردازیم :
ـ خامنهای و پاسداران او سالهاست جنایت و تروریسم در کشورهای منطقه را
بهحساب قدرقدرتی خود گذاشتهاند. اما بحران کرونا که در ایران بیش از همه کشورهای منطقه گسترش یافت، ناتوانی و ضعف بنیادی استبداد دینی را اثبات کرد. تا امروز هیچکدام از کشورهای منطقه در موضوع کرونا دچار فاجعة ایران نشدهاند.
زمانی بود که پشتیبانها و همدستان و عوامل رژیم ادعا میکردند
که اگر آخوندها سرنگون شوند، ایران دچار ناامنی و آشوب و ویرانی میشود.
اما حالا همه میبینند که این حاکمیت آخوندهاست که ایران را ناامن و پریشان کرده است. این آخوندها هستند که ایران را ویرانسرا کردهاند.
سالهای سال است آخوندها هر نارضایتی و اعتراضی را با برچسب اقدام علیه امنیت ملی سرکوب میکنند. حالا اثبات میشود که دشمن واقعی امنیت ملی همین رژیم است.
رویکرد آخوندها که برای بیماری کرونا قرارگاه تشکیل میدهند و برای شهر ماتمزده رشت لشکر زرهی میفرستند، نشان داد که مسأله فقط این نیست که این رژیم سرکوبگر است، بلکه این است که این رژیم جز سرکوب و ارعاب و اختناق چیز دیگری نیست.
وانگهی امروزنه فقط آزادی و دمکراسی در ایران، بلکه سلامت یک بهیک مردم ایران و حفاظت از خانهها و شهرها و روستاها در قبال حوادث طبیعی، سرنگونی رژیم را ایجاب میکند.
اما براستی چه باید کرد؟
اول اینکه باید رژیم را با فعالیتهای اعتراضی و فشارهای بینالمللی وادار کرد تا امکانات پزشکی و بهداشتی را که بطور انحصاری به پاسداران اختصاص داده، به پزشکان و بیمارستانها و مردم برگرداند.
باید همه زندانیان و مشخصاً زندانیان سیاسی را در اسرع وقت آزاد کند.
و باید تجهیزات پیشگیری و درمانی مکفی را در اختیار پرستاران و پزشکان قرار دهد.
همچنین باید امکانات پیشگیری و درمان را بهرایگان در اختیار بیماران قرار دهد
و باید حقوق کارگران و کارمندانی را که به دلیل احتراز از بیماری سر کار نمی روند، بپردازد
دوم این که ضروری است مجامع بینالمللی در برابر سیاستهای جنایتبار این رژیم بایستند.
ما خواستار سفر هیأتهای نظارت و درمان سازمان بهداشت جهانی بهایران هستیم
از دبیرکل و شورای حقوقبشر و کمیسر عالی حقوقبشر ملل متحد میخواهیم برای نجات جان و سلامت زندانیان تأخیر نکنند.
شورای امنیت ملل متحد باید پنهانکاری مجرمانه رژیم
و بازی با جان مردم ایران و دیگر کشورها توسط این رژیم را محکوم کند.
ما خواهان کمکرسانی بینالمللی بهمردم کشورمان هستیم. اما تاکید می کنم کمکهای بینالمللی باید دور از دخالت رژیم غارتگر در اختیار بیمارستانها و مردم قرار بگیرد.
و اما پاسخ اصلی «چه باید کرد»، آن عمل تعیین کننده ، که از دل این شر کثیر خیر عظیم بیرون میکشد، برخاستن و مبارزه و مقاومت کردن در برابر رژیم آخوندیست.
برای کرونا، برای فقر، برای اختناق و استبداد، یک راه حل و فقط یک راه حل وجود دارد وآن سرنگونی تمامیت رژیم ولایت فقیه است.
سخنان مسعود در پیامهای اخیر او درباره بحران کرونا، راه و راهنمای این مبارزه است. و او می گوید:
«جنگ مردم ایران با کرونا بخشی از جنگ سرنوشت با خامنهای و رژیم دجال و ضدبشری ولایت فقیه است»
«شورش در جنگ سرنوشت با کرونای ولایت»،
«در هر کوی و برزن فریاد اعتراض سر دهید. ایران فریاد شعلهور است. بگذارید دنیا ببیند و بشنودکه مردم ایران کرونا و آخوند نمیخواهند»،
«حق گرفتنی است. باید برشورید و آن را از حلقوم آخوندهای ضدبشر بیرون کشید».
«انبارهای سپاه و بسیج و انتظامی و ارتش و همة دوایر و مؤسسات حکومت و دولت ولایت فقیه باید شناسایی و به نفع مردم و برای مردم تسخیر و تصاحب شود»
آری لازمة پیروزی، شورش و جنگ صد برابر است».
راستی مگر گوهر راستین نوروز و عید و آغاز بهار، احیای زندگی آنهم زندگی عاری از درماندگی و اسارت نیست؟
مگر نیست که نوروز، نوید روزگاران فرخندهیی است که سرنوشت حقیقی بشر است؟
پس ما اگرچه درتمام استانهایمان در کوران نبرد با بیماری و فقر و اختناق و سرکوبیم، اما در دل همین نبرد میخواهیم به یک جامعه آزاد و عاری از ستم و استبداد برسیم.
به همین دلیل، میبینیم که بهرغم سیاست ترویج یأس و ترس،
جوانههای همبستگی در همه جا در حال رویش است.
مردم ماسک مجانی توزیع میکنند،
آگاهیها و دانش بهداشتی را بههم منتقل میکنند، در بعضی شهرها بهیاری کودکان کار و نوجوانان زبالهگرد میروند،
بهصورت خودجوش اماکن عمومی را ضدعفونی میکنند،
جوانان دلیر جادههای ورودی شهرهایشان را میبندند، و پرستاران و پزشکان برای نجات بیماران از جان و زندگی خودشون میگذرند.
بله، این برعهده خود ما مردم ایران است که در یک همیاری ملی از طریق شوراهای مردمی و مقاومت، برای حفاظت از مردم و سلامت و امنیت آنها بهپا خیزیم و برعهده ماست که سرنوشت را بهدست بگیریم.
این همان عید بزرگ مردم ایران است؛ عید آزادی و حاکمیت مردم، همان رسالتی که کانونهای شورشی و ارتش بزرگ آزادی بر دوش گرفتهاند.
هموطنان عزیز
در سال ۹۸ هفتهیی نبود که خامنهای و رژیماش دچار تنشهای مرگبار نشوند.
در قیامهای آبان و دی، رژیم در محاصره نارضایتی عظیم قرار گرفت. خامنهای سپس بساط انتخابات قلابی را پهن کرد،
اما این نمایش بهشکستخوردهترین خیمهشببازی سیاسی رژیم تبدیل شد. هلاکت سردژخیم قاسم سلیمانی تعادل رژیم را بههم زد،
قیامهای مردم لبنان و عراق، آخوندها را در بهاصطلاح عمق استراتژیک رژیمشان متزلزل کرد. سپاه پاسداران در لیست تروریستی آمریکا قرار گرفت، پتروشیمی از مهمترین منابع درآمد بیت خامنهای، تحریم شد، حمله موشکی سپاه پاسداران به هواپیمای اوکراینی و کشتار مسافران بیگناه، یک رسوایی جبران نشدنی برای آخوندها ببار آورد، رژیم در فهرست سیاه پولشویی قرار گرفت و راه تنفس مالیاش هرچه بیشتر مسدود شد، صدور نفت بهحداقل ممکن رسید،
آخوندها بهکسری بودجه ۵۰درصدی دچار شدند و دعاوی مسخره اقتصاد به اصطلاح مقاومتی فرو پاشید.
در نقطه مقابل، یک سال اخیر، درخشانترین و پیروزمندترین دوره مبارزه و مقاومت ایران در سالهای اخیر بود؛ چه از نظر اقبال اجتماعی، چه از نظر ارتقا و انسجام تشکیلاتی، چه از نظر سیاسی و بینالمللی و چه از بابت پیشرفتهای خطی و استراتژیک. در داخل ایران سازمان مجاهدین خلق توانست شبکه سازمانیافته خود را گسترش دهد . بهرغم سرکوب و همه دستگیریها، کانونهای شورشی با شتاب بسیار تکثیر شد و با صدها رشته فعالیت و عملیات علیه نهادهای اختناق و سرکوب، پیشران و مشعلدار قیامها شد.
مسعود گفته است:
«بهار آزادی ایران با خود ما، در خود ما و توسط خود ما محقق میشود و هرگز رایگان بهدست نمیآید. اگر بخواهیم، میتوان و باید آن را بهدست آورد. این آزمایش و وظیفه و مسئولیت تکتک ماست».
پس بهارطبعیت به نشانه بهار محتوم آزادی را باید ابتدا به مسعود تبریک گفت که مقاومت ایران رابه سوی برپایی بهار سیاسی و اجتماعی ایران هدایت کرده است و تبریک به اعضای شورای ملی مقاومت ایران. تبریک به مجاهدان آزادی وکانونهای شورشی و تبریک به اشرف نشانها در ایران و سراسرجهان.
هموطنان
سالی که از امروز آغاز میکنیم، آخرین سال سده چهاردهم هجری شمسی است. سدهیی که از یک سو با حکومت چهار شاه و شیخ خونریز و مستبد گذشت؛ و از سوی دیگر برخاستن بزرگترین و دیرپاترین مقاومت وقفهناپذیر تاریخ ایران و یک آلترناتیو دمکراتیک از دل رزم و رنج و اعدام و قتل عام.
باشد که پیروزی و حاکمیت جمهور مردم و آزادی پایدار، آغاز سده پانزدهم را به آغاز تاریخ نوین ایران، بالغ کند. باید با تمام قوا و توش و توان در این مسیر به پیش بتازیم.
سلامت و خیر و برکت بر مردم ایران باد.
و نوروز پیروز
مطالب مرتبط:
کانونهای شورشی در شهرهای میهن با انداختن سفره هفت سین به استقبال نوروز سال ۹۹رفتند
مریم رجوی: برای جلوگیری از چپاول، کمکهای بین المللی باید بدون دخالت رژیم در اختیار مردم قرار گیرد