۱۹فروردین ۹۰، پرتویی از حماسه تا به آخر ایستادن مجاهدین- قسمت دوم

حماسه تا به آخر ایستادن مجاهدین در ۱۹ فروردین ۹۰- قسمت دوم


ساعت ۰۴۴۵ صبح ۱۹فروردین ۹۰، مکان شمال اشرف در عراق


آغاز حملهٔ نیروهای مهاجم نوری مالکی، نخست‌وزیر دست‌نشاندهٔ عراق به فرمان خامنه‌ای به اشرف


دختران جوان مجاهد خلق با کاسکتهایی بر سر و سپرهایی سبک بر دست،


با فرو افتادن پردهٔ تاریکی بر آسمان اشرف می‌دانستند حمله‌یی در راه است .


و به همین‌ خاطر تا آن زمان بیدار مانده بودند تا راه قاتلان تا دندان مسلحی را سد کنند .


که می‌خواستند با شکافتن خاکریزها وارد قرارگاه‌شان شده و یک قتل‌عام را شروع کنند.


صدای غریو آمیخته با اعتراض این دختران شیردل جدار سربی صبح را می‌شکافت و تا دوردستها طنین می‌انداخت.


نیروهای سیاهپوش سوات و آدمکشان حرفه‌یی مالکی علاوه بر تفنگ و نارنجک‌انداز،


با خود کارد و چماق و دیگر ابزار مرگ‌آور به همراه آورده بودند .


اما کسی از آنان را یارای قدم به جلو نهادن نبود. نبرد در این جبهه متوقف مانده بود.


اما همزمان از نقاط دیگر شمال قرارگاه آغاز شده بود.


غرش آزاردهندهٔ موتور هاموی‌ها در خیمه‌هایی از غبار و دود بی‌وقفه به گوش می‌رسید.


رگبار تیربارها در متنی از صدای تک‌تیرهای متوالی گاه با طنین انفجار نارنجک‌ها همراه می‌شد و در هوای صبحگاهی تا دوردستها می‌رفت.



«پشت ایستگاه برق احرار»


این نام را به‌خاطر بسپاریم. این نام هنوز در خاطرات جاری است،


و با هر بار به یادآوردنش خونی داغ در شریان‌مان دویدن می‌آغازد.


برخی مکانها تاریخ را با خود حمل می‌کنند. باری انسانی دارند. فراتر از ظرفیت خود می‌درخشند.


برای هر کس که آن روز در آنجا بود یا وصف آنجا را از آنجایی‌ها شنید، این نام هنوز داغ و ملتهب است.


تکان می‌دهد، برمی‌انگیزاند،‌ به راه می‌اندازد،‌ به راه‌انداختگان را به دویدن وامی‌دارد و دوندگان را به پرواز.



ایستگاه برق احرار کجاست؟


در نام «ایستگاه برق احرار»، به دو تاریخچه برمی‌خوریم.


یکی نام سرمهندس الکترونیک، مجاهد شهید، حمید احرار،‌


دیگری ایستگاهی ابتکاری که ساکنان اشرف با سری کردن چند ژنراتور ۱مگاتنی برپا کرده‌ بودند.


تا در دوران سخت و صعب محاصرهٔ اشرف در عراق، برق مورد نیاز خود را تأمین کنند.


مجاهد شهید حمید احرار در آبان ۷۸ در اثر انفجار یک کمپرسی در پشت قرارگاه حبیب ،


[واقع در ۳۵کیلومتری مرزهای میهن] متعلق به ارتش آزادیبخش ملی ایران، به‌شهادت رسید.


این کمپرسی را نیروی تروریستی قدس برای کشتار مجاهدین به آنجا روانه کرده بود.



حمید در وصیت‌نامهٔ خود نوشته بود:


«نارنجکی هستم که ضامن آن را کشیده‌اند


پرتاب کنید تا کاخ ظلم خمینیان را بر سرشان خراب کنم»


با تأسی به او زنان و مردان مجاهد و آن دختران جوان که گفتیم ،


در حوالی این ایستگاه و خیابان اصلی‌ اشرف سنگر گرفته بودند،


تا با دست‌های خالی با هاموی‌های مسلح و قاتلان حرفه‌یی مصاف دهند.


آنان به جای نارنجک [که نداشتند] سنگهایی را که از زمینهای اشرف گردآورده بودند،


به سوی سرنشینان مسلح هاموی‌ها پرتاب می‌کردند.


نتیجهٔ نبرد در منطق نظامی از پیش مشخص بود؛ اما همین دستهای خالی هاموی‌ها را متوقف کرد.


آخرین خط درگیری، نقطهٔ تماس و حدفاصل بین دو نیرو بود.


یکی تا سرحد جان برای حفظ کیان آزادی می‌جنگید، دیگری آمده بود تا فروغ آزادی را در کانون آزادی خاموش نماید.


مجاهدین ایستادند؛ زیرا همهٔ آنها مانند صبا گفته بودند «تا آخرش می‌ایستیم»


بهای ایستادگی آنها در ۶ساعت نبرد متوالی خون انتقام ناگرفتهٔ ۳۶قهرمان اشرفی بود. ۸تن از این قهرمانان، زنان مجاهدی بودند که در پشت ایستگاه برق احرار با برافراشتن قامت‌های بی‌زره خود، تهاجم هاموی‌ها را به شکست کشاندند. ۶شقایق خونین رخسار: «صبا هفت‌برادران، شهناز پهلوانی، مهدیه مددزاده، آسیه رخشانی، فائزه رجبی، نسترن عظیمی، مرضیه پورنقی، فاطمه مسیح»


۳۵۰مجروح از این نبرد به جا ماند که ۱۸۰تن از آنان هدف تیر مستقیم قرار گرفته و حداقل از روی ۲۲نفرشان خودروی هاموی عبور کرده بود. ۶مجروح نیز از سوی نیروهای مالکی به گروگان گرفته شدند.



دلایل و زمینه‌های حمله به اشرف


قیام ۸۸و به‌دنبال آن خیزش مردم ایران در بهمن ۸۹ خیابان‌ها را در زیر پای خامنه‌ای به لرزه درآورده بود. کیفیت جدیدی در قیام بهمن ۸۹جاری شده بود. تهاجم مردم با دستان خالی به سوی نیروی انتظامی و چرخاندن ورقی که تا آن زمان چندان سابقه نداشت. این به مذاق خامنه‌ای خوش نمی‌آمد. جوانان شورشی کاری را در خیابانهای تهران صورت داده بودند که رد پای مقاومت اشرفی‌ها در ۶ و ۷مرداد ۸۸ را با خود داشت. مقاومت در برابر نیروی مهاجم و مسلح با سپر کردن اندام بی‌دفاع خود. منبع الهام این کیفیت جدید جایی جز اشرف، کانون خیزش و مقاومت نبود.


مطالب مرتبط

فدیه عظیم درراه مردم ایران حماسه شکوهمند پایداری یادواره ۱۹ فروردین قسمت اول

چشمه‌یی بی‌تاب از ایستادگی

۱۹فروردین ۹۰، پرتویی از حماسه تا به آخر ایستادن مجاهدین- قسمت دوم
لطفا به اشتراک بگذارید: