۴خردادسالگرد شهادت بنیانگذاران مجاهدین و ۲تن از اعضای مرکزیت سازمان

۴خردادسالگرد شهادت بنیانگذاران مجاهدین و ۲تن از اعضای مرکزیت سازمان


۴خردادسالگرد شهادت بنیانگذاران مجاهدین و دو تن از اعضای مرکزیت سازمان

تیرباران برزگران فطر رهایی مردم ایران

توسط دژخیمان شاه خائندر سال ۱۳۵۱


حنیف بزرگ نخستین راهبر ،راهگشا و مسئول اول من و همه مجاهدین ،

بالا بلند دلبر گلگون گذار من .شیر آهن کوهمرد برجسته ترین رجل انقلابی تاریخ معاصر ایران مربی و مرشد همه مجاهدان کجاست

که شکوفایی بذری را که کاشته و بالندگی کشت و زرعی رو که پی افکنده ببینه و غرق شگفتی بشه .

یادش به خیر محمد آقا که همیشه جملاتی از امام حسین را زمزمه میکرد و عاقبت هم در سی و سه سالگی سر برپای مولایش حسین بن علی سائید و

در آستان او فرود آمد در هر حال حالا او محمد حنیف،

مست است یار و یاد حریفان نمی کند ذکرش به خیر ساقی مسکین نواز من

از وصیت نامه حنیف کبیر خطاب به پدرش


:بخش هایی از وصیت نامه بنیانگذار کبیر سازمان مجاهدین خلق ایران ، محمد حنیف نژاد


بسمالله الرحمان الرحیم


خط الموت علی ولد آدم مخط القلاده علی جید الفتاه و ما اولهنی الی اسلافی اشتیاق یعقوب الی یوسف. از حسین ابن علی علیه السلام.

مرگ بر اولاد آدم همچون گردن‌بند بر گردن نوعروس نوشته شده و من برای ملاقات اجداد پاکم چنان مشتاقم که یعقوب برای دیداریوسف.

من وصیتنامة زیر را در حال سلامتی و هشیاری کافی مینویسم، ما ۵ نفر سعید محسن، اصغر بدیعزادگان، محمود عسگریزاده، رسول مشکینفام و مرا برای اعدام میبرند

از خدا طلب عفو میکنیم، امیدواریم شما هم اگر تقصیری از ما دیده بودید، ببخشید. سعی کنید بعد از من ناراحت نشوید و

هر وقت ناراحت شدید، قرآن ترجمه‌دار بهخصوص سورة احزاب، سورة محمد، سورة توبه و بعضی سورههای دیگر از این قبیل را زیاد بخوانید،

فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا،

و از مؤمنان مردانی هستند که در عهد خود با خدا صدق ورزیدند وکسانی که بر پیمان خود استوار ماندند و بر آن درگذشتند،

و دیگرکسانی که انتظار می‌کشند و در اصول و مشی خود هیچ تبدیل و تغییری ندادند.

محمد حنیف نژاد چهارم خرداد ۵۱


ایمان می بارید از قدم و نفسشان


۴خردادسالگرد شهادت بنیانگذاران مجاهدین

در دادگاه اول به همه اعدام دادند, عمدا به ممد آقا حبس ابد. از این کلکهای ساواک بود. بعد گفتند, نمی دانم, اگر بگوید ما از عراق آمده ایم,

آن موقع هم رژیم با عراق یک تضادهای داشت, رژیم شاه, یا نمی دانم, مبارزه مسلحانه را محکوم کنید,

یا بگوید, اسلام, نمی دانم, ضد مارکسیسمِ, از این طور چیزها, اعدامت نمی کنیم.

نگو که در بیرون از زندان, همین کار و آوازه مجاهدین پیچیده است. در همان اثناء بود

که توی سلول اسم, سازمان مجاهدین خلق ایران, بیرون آمد.

بعد ما را بردند به زندان قصر. بعد از ظهر پنج شنبه, ۴خرداد, یکدفعه روزنامه ای آمد که دلمان را از بنیاد لرزاند و کند و

آن در چنین روزی خبر شهادت ممد آقا بود و

باهاش سعید و اصغر, رسول و محمود. بعد, در زندانها بودیم, بودیم, سازمان مجاهدین یک پائی گرفت, قوتی گرفت,

این قسمتهای تاریخچه را همه تان می دانید, و فهمیدیم,

نه بابا, تمام نشده, ریشه کن نشده, از قضاء رشد می کند, بذری که حنیف کاشته بود. ۳-۴سالی گذشت,

بعد دیدیم, سازمان مجاهدین متلاشی و منفجر شد.

تازه فهمیدیم که غم شهادت بینانگذاران سازمان کجا, به هر حال عزت است و

افتخار, غم شکست ایدئولوژیک کجا. یک سازمان مجاهدینی بود

از سالهای ۵۱به بعد پیشتاز مبارزه مسلحانه و در حقیقت نقش رهبری کننده اش, اصل کاریش بود, ....

به سال ۵۴-۵۵ که رسیدیم, دیدیم, به, به, اپورتونیست ها برده و همه چی را خورده و فرو پاشانیده اند.....

با این حال می باید, مجددا, از صفر و ای بسا زیر صفر اگر میراث حنیف چیز پایدار و ماندنی بود, باید احیاء می شد.


آن مقدار که توانستیم یک کارها, جزوه نویسی ها, بحث ها, نمی دانم بیانیه ضد اپورتونیستی, اون ۱۲ماده ای, ۲۸سئوال, ا گر این چیزها یادتان باشه,

در اوین آن روزگار در آوردیم. بخصوص از وقتی که قلم و خودکار آزاد شد, چون قبلا آزاد نبود, از زمان کارتر به بعد.

همه چیز بعد از دستگیری و بخصوص شهادت ممد آقا پایان یافته بنظر می رسید. لکن نمی دانم چه طور شد که این طوری نشد.

بعد هم مرگ مسلم و قطعی سازمان را با ضربه اپورتونیستی به چشم دیدیم, باز هم لکن این طوری نشد. نمی دانم که چه مشیتی ست شاید که اثر قدم صدق و فداست.

طور دیگری چرخید و به‌عکس در اثر ضربه اپورتونیستی مجاهدین ایدئولوژیک برای مقابله تاریخی با خمینی و راست ارتجاعی آماده شدند.

در هر حال, امروز که ۴خرداد باشد, خیلی روز سخت و سنگینی بود

هذا الیوم تبرکت به بنی امیه, بنی شاه و بنی خمینی. با این حال, اما آن بذری که حنیف کاشته بود, باقی ماند,.... انگار که همین دیروز بود.

۴خردادسالگرد شهادت بنیانگذاران مجاهدین

اگر چه خیلی حوادث و وقایع گذشته. این بنیانگذاران سازمان خیلی, خیلی,


خیلی جگردار بودند, خیلی عنصر انقلابی و ضد استثماریشون قوی بود, خیلی ایمان می بارید از قدم و نفسشان.

مخصوصاً محمد حنیف، که در آن روزگار که کسی با این چیزها کاری نداشت،

چنین توانمندی و ظرفیتی داشته باشه، اگرچه مشیت این بود,

شاید هم بزرگی و نقش و رسالت اون، که روزهای بعدی را ندید,

روزهای ماندگاری و رشد و ارتقای همان مجاهدین را و در یک سرفصلی به‌شهادت رسیدند

که هنوز چیزی تعیین‌تکلیف نشده بود و اساسا مجاهدینی که قرار بود باشد، ضربه خورده بود.

شاید هم من دارم معکوس می‌گویم, به‌خاطر همان خونها بود که از قضا مجاهدین آن روزگار، مجاهدین شدند.یعنی چیزی چرخید.

شاید هم چون ما در حالت غفلت و عدم‌آمادگی ضربه خورده بودیم، اگر آن بها، آن قیمت و آن خونها، مخصوصاً خود ممدآقا نبود،

موضوع فرق می‌کرد. آن‌موقع، قدر و قیمتش شناخته‌ شده نبود، همه‌چیز و همه‌کس مادون این بود که اصلاً این چیزها را بفهمد, درک کند.

امروز نسلمان این موهبت را دارد که بعد از ۳۰سال و بعد از صدهزار، آن موقع هنوز یکی هم نداده بودیم,

بعد از ۳۰سال و بعد از صدهزار, مثلا تا حدودی ارزش "مریم" را, ... فهم بکند.

در مثل, همچنان که اگر امام‌حسینی نمی بود و عاشورا، آن موقع کسی نمی‌فهمید, خب, خبری نبود, چیزی نبود!

حتی برای این‌که خودش فهم بشود‌، باید خودش نثار بشه, خیلی سنگینه, ولی اصلاً امام حسین یعنی همین دیگر! شکاندن بن بست یعنی همین!

از تیرگی و جهل و لجن درآمدن، یعنی همین! و این سنگین‌ترین بهایی بود که مجاهدین پرداختند.

پیام حنیف از شکنجه گاه اوین بهار ۱۳۵۱


انتظار دارم قبل از آن که به بیان تنها عامل پیروزی خود که تنها ضامن پیروزی آرمانهای ملی است بپردازم

از همة رفقا و برادرانی که در جنبش مسلحانة ما سهیمند،

تقاضا کنم که بهخاطر حفظ نوامیس و ارزش غایی کلمات و از آنجا که پیوسته در معرض تمایلات و جملات نغزی بوده

که سطور حاضر در قیاس با آنها چیزی شمرده نمیشود،

به تشریح این نکته بپردازم که سوابق درخشان انقلابی گروه مجاهدین خلق دستاوردهای انقلابی فراوانی را فراهم کرده که

بابرخورداری از آنها و درک روح مفاهیم در پس کلمات میتوان به خوبی در مسیر آرمانهای انقلابی گام برداشت و

آنها را با پروسة خلاق و دائمی تئوری عملی روز به روز غنیتر و غنیتر ساخت.

به هرحال رمز پیروزی ما در حفظ وحدت دائمی سیاسی و تشکیلاتی گروه است که در مساعی زیر متجلی میگردد:

۱ـ وحدت تشکیلاتی

۲ـ وحدت استراتژیک

۳ـ وحدت ایدئولوژیک.

به این ترتیب تنها ضامن پیروزی حفظ دقیق اصول راجع است به وحدت که تنها و تنها از طریق اصول


۱ـ انتقاد و انتقاد از خود

۲ـ اصل ادامة بقای پیشتاز حفظ میشود.

محمد حنیف نژاد.

همردیف مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران-۴ خرداد ۱۳۶۸

۴خردادسالگرد شهادت بنیانگذاران مجاهدین

.....بنیانگذار کبیر ما محمد حنیف سرانجام خون پاکش را در مسیر همین آرمان حسینی و

در راه نجات خلق نثار کرد ودر آخرین لحظات زندگی طی پیامی

«به خاطر حفظ نوامیس و ارزش غایی کلمات» درباره‌ی سازمانی که بنیان نهاده بود چنین نوشت:

«سوابق درخشان انقلابی گروه مجاهدین خلق دستاوردهای انقلابی فراوانی را فراهم آورده که

با برخورداری از آنها و درک روح مفاهیم در پس قوالب و کلمات می‌توان به خوبی در مسیر آرمان‌های انقلابی گام برداشت و

آنها را با پروسه‌ی خلاق و دائمی تئوری و عمل روزبروز غنی‌تر و غنی‌تر ساخت.»

بدون شک یکی از رموز اساسی پیشرفت و بالندگی مجاهدین هم پرهیز اکید از فرمالیسم و صورت_پردازی است که


از بنیانگذاران صدیق ما بمثابه یک سنت ایدئولوژیک و تشکیلاتی از بنیانگذاران صدیق ما برجا مانده و

در تمامی روش‌ها و اسلوب کار دستجمعی و سازمانی ما جاری شده است.

به همین دلیل در درون مجاهدین «صلاحیت» و «اصل وحدت فرد و مسئولیت»

که پیوسته و همواره در کوره‌ی گدازان عمل انقلابی و حرکت دستجمعی محک می‌خورد

پایه و معیار اصلی کار دستجمعی و تشکیلاتی ما بوده و

در عمل متکامل‌ترین طراز رهبری دستجمعی و دموکراتیک‌ترین مناسبات درون تشکیلاتی را برایمان تضمین و تأمین کرده است.

رشد ایدئولوژیکی و ارتقای کیفیت سیاسی کادرها و نیروهای سازمان و بالا_رفتن مستمر سطح مسئولیت‌پذیری آنان هم مرهون همین‌گونه سنت‌ها است که

البته زیر چتر یک رهبری ذیصلاح عقیدتی و سیاسی امکان تحقق پیدا کرده .

شکوفایی استعدادات انقلابی و ارتقای شگفت تشکیلاتی خواهران مجاهد ما هم که ازصبغه و رنگ و بوی فرمالیسم بکلی مبرا است

از مظاهر بارز همین سنن و مناسبات پاکیزه‌ی انقلابی‌ست

که مسلماً بدون عجین‌بودن با منتهای دموکراتیسم انقلابی، هرگز دست_یافتنی نبود.

مناسباتی که عاری از هر گونه صورت‌پردازی است و

به جای آن در عمل و در محتوا، بهترین شرایط را برای تحقق رهبری دستجمعی به معنی واقعی (و نه صوری) کلمه فراهم کرده و

همینطور شرایط را برای محک_خوردن صلاحیت‌ها در جریان عمل انقلابی و برای شکوفایی استعدادات تضمین کرده....................

پیام حنیف و محسناز شکنجه گاه اوین بهار ۱۳۵۱


پیام حنیف و محسن به مجاهدین از شکنجه گاه اوین- بهار ۱۳۵۱


۴خردادسالگرد شهادت بنیانگذاران مجاهدین

برادران روزگاری بود که گروه شما را که ما بنیاد گذاشتیم هیچ نداشت و فیالواقع هیچ، اما به تدریج بر امکانات و قدرت ما افزوده شد،

افراد جدیدی بهما پیوستند پس بدانید که پیروزی از آن ماست.

انالله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم، پس دل قوی دارید که بازهم خدا با ماست

همان نیروی عظیمی که ما را به این حد رسانده قادر است ما را حفظ کند و

در کنف حمایت خود گیرد و از هیچ فیضی ما را محروم ندارد و

خلاصه بهاذن خودش بازهم بالاتر و باز هم بالاتر از اینها برساند.

و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون


ما در شرایطی دست به تحریر این پیام میزنیم که دشمن خونخوار جمیع امکانات را از ما گرفته و

تحت شدیدترین و وحشیانهترین شکنجههای غیرانسانی و قرون وسطایی هستیم،

با این همه ما هرگز از پیروزی راهمان و تحقق اهدافمان نا امید نشده

به آرمان و ارادة خلق قهرمان ایران اعتقاد راسخ داریم.

این است که علیرغم تمامی فشارها هرطور شده کاغذ و قلم به سلول آورده و

با مشاورهیی کوتاه از آنجا که به اعدام خود یقین داشتیم،

پیام زیر را خطاب به برادران خود نوشتیم. بگذار دشمن ما را از هرکاری باز دارد و

تحت هر فشاری قرار دهد، بگذار دژخیمان از هرچه علیه ما میتوانند فروگذار نکنند،

لیکن ما به راه خود که بدیهی است از جانب برادرانمان تا پیروزی کامل تعقیب میشود

اعتماد راسخ داریم و اینها نمیتواند در ارادة رزمندة مجاهدین خلق خللی وارد آورد.

لذا برادران وحدت تشکیلاتی ما هر مانعی را از برابرمان بر خواهد داشت

هرگز مأیوس نشوید راه ما راه خدا و راه تودههاست،

پس پیشبینی میکنیم درهمین امروز که عاقبت همین سطور نیز انشاءالله پس از پیروزی در معرض تماشای عام قرار خواهد گرفت و

بار دیگر پیروزی حق و قوای طرفدار حقیقت بر باطل و قوای شیطانی ثابت خواهد شد و

بار دیگر غلبة مشی تکامل و ایمان بر باطل که مشی دیرین هستی است بهاثبات خواهد رسید،

باید نهراسید، باید پوشش تیره و تاری که میهن ما را احاطه کرده و جو خفقان را بار آورده است از هم درید.

۴خردادسالگرد شهادت بنیانگذاران مجاهدین

پیام پدر طالقانی- ۴ خرداد ۱۳۵۸


امروز برای تجلیل از شهدایی جمع شدهایم که از خون پاک آنها پس از هفت سال سیلابها برخاسته

همانها که برای درهمکوبیدن شرک و بتها و اقامة توحید بپا خواستند

دشمن مشرک هم از همین جهت از آنها انتقام گرفت.

و ما نقموا منهم الا ان آمنوا بالله العزیز الحمید.

آنها شاگردان مؤمن و دلدادة مکتب قرآن بودند، گوهرهایی بودند که در تاریکی درخشیدند،

حنیف نژاد، بدیعزادگان، عسگریزاده، مشکین فام، ناصر صادق از همین تابندگان بودند،

اینها راه جهاد را گشودند، درود و رحمت خداوند و همة خلق بر روان آنها باد

از دفاعیات شهید بنیانگذار سعید محسن

در بیدادگاه نظامی شاه

از دفاعیات شهید بنیانگذار،سعید محسن دربیدادگاه نظامی شاه


«… ملت ایران ملزم نیست از یک فکر ارتجاعی تبعیت نماید، این قوانین اصولاً معلول دوران دیکتاتوری است

و برای ملت مورد قبول نمیباشد.

نفس تکامل ایجاب میکند که هرچه پوسیده است دور انداخته شود. اگر سیستم شما سیستم مترقی است

چه ترسی از توطئه و تحریک مردم به قیام مسلحانه دارید؟

در محیطی که حقوق مردم بهحق پرداخته شود مگر مردم دیوانهاند که اسلحه به دست گیرند.

اسلحه برای ما وسیلة دفاع از شرف انسان است.

کارگر وقتی اسلحه بهدست میگیرد که بهشرافت وی که کار او و حیات اوست تجاوز شود.

ما نیز برای دفاع از جان و مال و ناموس مردم اسلحه بهدست گرفتهایم.

یک عده تحصیلکردة روشنفکر نه سادیسم دارند و نه دزد سرگردنهاند که اسلحه بهدست گیرند.

مگر برادران سیاهکل، بهترین و پاکترین جوانان جامعه نبودند.

شما با تمام تلاشتان نتوانستید در بین ۱۷۰نفر گروه ما (مجاهدین) فردی که از نظر اخلاقی و انسانی دارای عالیترین مزایای اخلاقی نباشد پیدا کنید.

ما بدین جهت سلاح بهدست گرفتهایم که شرافت انسانی جامعة خودمان را در خطر تهدید دزدان سرگردنه دیدهایم…»

«… تا زمانی که ملت ما از قید شما و همپیمانان شما نرسته است ما سلاح خود را زمین نخواهیم گذاشت و از خود دور نخواهیم کرد و

تا زمانی که سیستم پوسیدة سلطنتی حاکم است و استتثمار طبقهیی از طبقة دیگر وجود دارد ما راهی جز توسل بهمسلسل نداریم.

این وظیفة ماست که خون ناچیزمان را برای باروری این نهال پاک تقدیم نماییم و


نیز بیهوده نیست که ملت ما انقلابیونش را با آغوش باز میپذیرد.


زیرا منادیان استقلال خود را شناختهاند و تبلور شرف خود را در خون این جوانان میبینند. این ایمان ماست که گروه پیشرو امروز مرگ را بهسادگی یک خواب راحت میپذیرد».

ـ «…شخصیت علی در تاریخ بشری نادر است ولی فکر علی و سیستم علی یعنی قیام علیه ظلم و امحای آن و ایجاد وحدت و برابری برای بشر امروز نهتنها بیگانه نیست،

بلکه نهایت آمال و آرزوی اوست. جهان امروز در اقصی نقاطش تحقق افکار بلند علی را نوید میدهد».

ـ «… ما برقلة تاریخ، اندیشة علی را محقق میبینیم. آری، ما برای نیل بهچنین هدفی قیام کردهایم. قیام کردهایم تا جهانی بسازیم تا هرگونه بهرهکشی انسان از انسان را نابود سازد».

ـ «…هرزمان و هرنقطهیی که خون ما بهزمین بریزد آمال و آرزوهایمان بارور شده است. ما نبردی سهمگین در پیش رو داریم.

نبردی درازمدت و افتخار میکنیم که بانثار جان بیارزشمان سربازی ساده باشیم

که سهمی بس کوچک از این وظیفة مهم را به عهده گرفتهایم و با خون ناچیزمان جوانة انقلاب را بارور ساختهایم. موفقیت و پیروزی از آن ماست».

۴خردادسالگرد شهادت بنیانگذاران مجاهدین

وصیتنامة مجاهد شهیدعبدالرسول مشکینفامدر بامداد چهارم خرداد۵۱


خدمت پدر و مادر و خانوادة گرامیم و اقوام و دوستان


اکنون که لحظات آخر عمر خود را میگذرانم، در کمال شور و اشتیاق و جذبه برای پذیرفتن شهادت در راه خدا و مردم هستم. من راه انبیا و پیغمبر اکرم و حضرت علی و امام حسین و راه سایر انقلابیون را ادامه میدهم و

تمام وجودم را در این راه گذاشتهام. اکنون انتظاری که از شما دارم این است که پس از مرگ من گریه و زاری نکنید، بلکه افتخار کنید.

هر وقت بهیاد من میافتید زیارت وارث را بخوانید که مفهوم این زیارت این است

که امام حسین را وارث راه حضرت آدم و حضرت نوح و حضرت ابراهیم و سایر پیغمبران و ائمة اطهار میداند، زیرا من نیز وارث راه آنان هستم.

البته اگر خدا و مردم شهادت مرا مورد قبول و عنایت قرار دهند.

فلا تحسبن الذین قتلو ا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون .

رسول مشکین فام ۴/۳/۵۱


در آینه یقین چه دیدند کان را به بهای جان خریدند

لبریز ز عشق زندگانی تا چوبه دارها دویدند

با فدا آغاز کرد

با فدا راه باز کرد

محمد حنیف نژاد


اولین بذر افشان فدا و صداقت


مطالب مرتبط

۴خردادسالگرد شهادت بنیانگذاران مجاهدین و ۲تن از اعضای مرکزیت سازمان

۴خرداد - سالگرد شهادت بنیانگذاران مجاهدین و دو تن از اعضای مرکزیت سازمان - قسمت اول

 
لطفا به اشتراک بگذارید: