آغاز پنجاه و ششمین سال تاسیس سازمان مجاهدین خلق ایران و سخنان مسعود رجوی به این مناسبت

آغاز پنجاه و ششمین سال تاسیس سازمان مجاهدین خلق ایران


 

مسعود رجوی : به مناسبت سالگرد تاسیس سازمان مجاهدین خلق ایران



مسعود رجوی –شهریور۱۳۷۸


وقتی که در نیمه شهریور ۱۳۴۴ سازمان مجاهدین خلق ایران توسط حنیف کبیر و یارانش بنیان‌گذاری شد،


دوازده سال از کودتای ۲۸مرداد علیه مصدق پیشوای (نهضت) ملی ما می‌گذشت،


و از ۲۸مرداد سال۱۳۳۲ تا شهریور سال۳۹ به‌مدت ۷سال خفقان و اختناق کامل برقرار بود



، تا قبل از سال۵۰ مجاهدین هیچ اسم و رسمی نداشتند و این نخستین نیروی سازمان‌یافته انقلابی بود


که در دوران سلطلنت برای اولین بار توانست برای مدت ۶سال در فاصله سالهای ۴۴ تا ۵۰ مبارزه مخفی کند،


به‌دور از چشم رژیم و ساواک ۶سال دوام داشت و برای ورود به‌عمل آماده می‌شد،


اما بعد از سال۵۰ که طنین اسم مجاهدین، پس از موج دستگیریهای اولیه و شکنجه‌ها و شهادتهای آن دوران در میان پیچید


و درقلب جوانهای مسلمان و نیروهای آگاه و مبارز مخصوصاً دانشجوها و همه مشتاقان رهایی از ستم دیکتاتوری جا باز کرد،


در آن سال‌های ۴۹ و ۵۰ و بعدش مردم به عیان می‌دیدند که


آگاهترین و فداکارترین فرزندان فدایی و مجاهد آنها که اگر می‌خواستند می‌توانستند


زندگی کاملاً مرفهی داشته باشند تمام هستی خودشان را در طبق اخلاص گذاشتند


و بدون این‌که برای خودشان چیزی بخواهند برای رهایی میهن و


برقراری آزادی و حاکمیت مردم، برای برابری و برای نفی بهره کشی مبارزه می‌کنند،


به‌رغم ترهات رژیم شاه که مجاهدین را تروریستهای مارکسیسم اسلامی می‌خواند،


مردم از مجاهدین به‌عنوان یک نیروی انقلابی، مسلمان و آزادیخواه و میهن‌پرست استقبال می‌کردند


و بالاترین اعتمادها را نثارشان می‌کردند، آن قدر که بسیاری از روحانیان و


تقریباً همه‌ٔ آخوندهای خمینی چی بعدی، هژمونی سیاسی و ایدئولوژیکی مجاهدین را پذیرفتند.



مسعود رجوی - ۲۸شهریور۸۰


شگفتا که به چشم می‌شود دید که در عرصه ایران امروز در یکطرف آشفتگی مرگبار در پیکر پوسیده


و زهر خورده ارتجاع آخوندی و در طرف دیگر، یعنی در طرف مجاهدین، اوج صلابت و قدرت و شکوفایی و فزایندگی.


حالا که دشمن در سرکوب و کشتار و قتل‌عام و در انواع توطئه‌ها و پروژه‌های ارتجاعی و استعماری هیچ کار نکرده‌ای


و هیچ راه نرفته‌ای باقی نگذاشته. راستی که پیچیدگی و شدت فتنه‌ها و توطئه‌ها آن‌قدر بود


و چنان بود که هر کدام از آنها برای درهم شکستن یک جنبش انقلابی در این سالیان کفایت می‌کرد.


اما در گیر و دار کشاکشهای خونین، در مصاف با توطئه‌های سهمگین، مجاهدین با وفای به پیمان،


با فدای بیکران و با قلاب کردن و وصل کردن خود به ریسمان خدا و خلق چیز دیگری، سرنوشت دیگری را رقم زدند و رقم می‌زنند.


اگر از من سؤال کنید که تعریف مجاهدین در کوتاه‌ترین کلام چیست، خواهم گفت وفای به پیمان با فدای بیکران در تاریخ ایران.


و اگر از راز بقای آنها در سخت‌ترین شرایط داخلی، منطقه‌یی و بین‌المللی بپرسید می‌گویم برترین جهاد، همان جهاد اکبر با انقلاب مریم.



مسعود رجوی -۲۰شهریور ۱۳۸۹


سلام بر حنیف و سعید و بدیع زادگان، سلام بر رزم بی‌امان بی‌وقفه، لاینقطع، خطیر با دریایی از خون و رنج و رزم. از کجایش بگویم؟


 حنیف تا سردار خیابانی، اشرف تا مریم و زادگانش و یکایک شما. از ضربه اول شهریور ۱۳۵۰


و جریان چپ نمای اپورتونیستی بگویم یا از مهیب ترین بمبارانها الله الله . از قتل‌عام


زندانیانمان بگویم یا از شکنجه‌های اوین و کهریزک الله الله.


از ۱۷ ژوئن و حبس مریم و مشعله‌ای شعله‌ور فروزان بگویم


یا از ۶ و۷ مرداد و عبور زرهپوش از روی بدنهای بی‌سپر و


درآویختن مجاهدین با لودر و بولدزر و اعتصاب جانگاه ۷۲ روزه الله الله . از جنگ ۸ساله و خمینی خواسته بگویم یا از پایداری


شگفت مجاهدان اشرف و مریم در این سالیان الله الله . از ۱۲ دولت و حکومت که در این سال‌ها با رژیم و در استمالت


و در اتحاد عمل با همین رژیم بر سر مان ریختند و از چیزی فروگذار نکردند بگویم یا


از خط فروپاشی و متلاشی کردن محترمانه و نرم، با تیف و مزدورخانه الله الله .


از لیستهای مندرس و پاره پاره تروریستی بگویم یا ۱۰۰۱ پرونده و پرونده‌سازی و احکام آن‌چنانی که مجاهدین به پشیزی البته نخریدند و در برابرش خم به ابرو نیاوردند وَلاَ یرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَر وَلاَ ذِلَّة ، از شیخ و شاه و از ارتجاع و استعمار واپورتونیسم تقریباً کسی باقی نماند، که شانس خودش را علیه مجاهدین نیازموده باشد، بی‌مبالغه جای دهها و صدها کتاب است .


در مورد افراد و احزاب و جریانها و حکومتها و دولتهای مربوطه که یک به یک جای خودش را دارد. از سیلاب اکاذیب دیوانه‌وار در ماورای تصور اجنه و اغیار علیه مجاهدین، آتش زدن خانه خدا،تا انفجار حرم امام رضا، از کشتن کشیشان بی‌گناه تا قتل‌عام شیعه و کرد در عراق، از برچسبهای تروریست، سکتاریست، بلانکیست تا کیش شخصیت، و هزار و یک فتنه و فساد دیگر. راستی در تاریخ ایران کسی و گروهی هست که به این میزان در این حجم و در این ابعاد و با این تداوم و با این استمرار درباره او لجن‌پراکنی شده باشد؟ کسی هست که به این میزان از جمیع جهات ایدئولوژیکی، سیاسی، تشکیلاتی، شخصی، فردی و جمعی مورد حمله قرار گرفته باشد. الله الله



بله ما در همین مسیر، راه آمده‌ایم و به انقلاب مریم تکیه کردیم.


حماسه‌ای در ورای همه جانبازیها و پاکبازیها و حماسه‌های مجاهدین. شوریده بر دنیای فردیت و جنسیت،


فردیت و جنسیت ارتجاعی و بورژوازی شریک و همدست همین ارتجاع، حماسه‌ای بزرگ و شگفت با زنان و مردانی شگفت‌تر،


حماسه‌ای که هر روز و هر لحظه با تک‌تک مجاهدین و


در تک‌تک مجاهدین هست و فروغش در یکایک مجاهدان حقیقی و واقعی هر روز شعله می‌کشد.


آنهایی که بعد از این‌که مریم مسئول اول شد برای سرنگونی، برای آرمان و آزادی،


آزادی خلق و میهن ترک خانه و خانمان و زن و شوهر و فرزند، روزه تاریخی و بی‌مانند جنسیت و فردیت بر شما گرامی و مبارک باد


این رمز پیروزی است بر شما بشارت باد فبشر عباد سرچشمه ایستادگی و دارایی و توانمندی،


باطل السحر ارتجاع و بورژوازی و همه انواع لجن‌پراکنی، آبشخور یاری و همیاری و حمایت خلق در زنجیر


و حمایت نمایندگان بیشتر از یک میلیارد مردم دنیا. وجدان بشری در برابر این مردان و این زنان،


در برابر گوهر بی‌بدیل و ناموس آرمانی سر به سجده می ساید و همین هم شایسته است الله الله



مجاهدین در تاریخ معاصر این میهن کلمه صدق است و فداگنجینه و گنج میهنی و آرمانی تضمین سرنگونی رژیم ضدبشری و حریت و آزادی ایران و ایرانی


راستی که بدون این تاریخ معاصر ایران تا کجا سرد و خاموش بود، تا کجا تیره و تار بود، راستی که بدون این ایران و ایرانی به چه می‌نازید، به زندانیان اشرف‌نشان بنگرید یکدست بر طناب دار و دستی دیگر علم برگرفته رودر روی استبداد قهار سوگند می‌خورند و با سرود فتح و پیروزی می‌گویند که ما به صخره‌ای چنگ زدیم که هیچ طوفانی را یارای کندنش نیست. و می‌نویسند که کماکان فطر رهایی مردم ایران یعنی محو شرک مجسم دوران، بدعت ولایت فقیه را که ننگ اسلامیت و انسانیت هست خواستار هستند. و به اشرف درود می‌فرستند و به اشرف اقتدا می‌کنند و صبح آزادی و شادی ملت ایران را نوید و بشارت می‌دهند. بله این اشرف است که تکثیر شده تا اعماق زندانها به آخوندهای مرتجع باید گفت چه خواهید کرد، چه خواهید کرد با این شجره طیبه و با رویش جوانه چه می‌کنید .



مسعود رجوی -در ۲۰شهریور ۱۳۸۹


ترانه مرجان –رویش ناگزیر


گیرم در باورتان به خاک نشستم


و ساقه‌های جوانم از ضربه‌های تبرهاتان زخمدار است


با ریشه چه می‌کنید؟ چه می‌کنید؟


گیرم که باد هرزهٔ شبگرد با های‌وهوی نعرهٔ مستانه در گذر باشد


با صبح روشن پر ترانه چه می‌کنید؟ چه می‌کنید؟ گیرم که می‌زنید، گیرم که می برید، گیرم که می‌کشید


با رویش ناگزیر جوانه چه می‌کنید؟


مپندارید که بر بادم


که من تاریخم و یادم چنان با درد این مردم عجینم من که پنداری که فریادم که فریادم که فریادم


مپندارید که بر بادم


که من تاریخم و یادم چنان با درد این مردم عجینم من که پنداری که فریادم که فریادم که فریادم



مطالب مرتبط


سخنرانی – مسعودرجوی – اردیبهشت ۶۳ – ق دوم – ۹۹۰۲۱۵


محمد حنیف‌نژاد کیست؟


 
لطفا به اشتراک بگذارید: