سروده مرگ اهرمن

ما به مرگ اهرمن چون شیرمردان زنده ایم – ۲۵شهریور۹۹


سلام بر کانونهای شورشی و شوراهای مردمی

ما به امیدی که بازآیی به ایران زنده‌ایم
درد هجران را به دل غرنده شیران زنده‌ایم
آن همه نام آوران شیرزن پیکارجویسروده مرگ اهرمن
ما به مرگ اهرمن چون شیرمردان مانده‌ایم
شهرها را شهره‌ٔ رزم‌آوران شورشی
راست قامت ما سرود جان جانان خوانده‌ایم
در دل ما هیچ تردیدی به فرداها نبود
ای بسا شبها به عشق ماه تابان مانده‌ایم
دشت و دامن کوه و صحرا هیچ جایی بی نصیب
نیست از داغ شقایق ما هزاران دیده‌ایم
شاهد ما ژاله‌ها سیلاب روی گونه‌ها
زهره را ما در،، فروغ،، از پیشگامان دیده‌ایم
گر،، طلوع،، در صبح باید تا غبار از دیده‌گان
پاک گرداند برای مهریزدان داده‌ایم
ما که نقاشی ما را از رخ جانان ما
یکسره با،، زرکشیم،، و پای مژگان مانده‌ایم
با،، رها،، چیزی به جز اندیشه ورداسب نیست
گفت ما را از حنیف با عهدوپیمان مانده‌ایم

همان رژیمی که از کودکان و دانش‌آموزان به‌عنوان سربازان یکبار مصرف برای باز کردن میدانهای مین استفاده می‌کرد و شرح پتو پیچ کردن این کودکان معصوم و غلتاندنشان در مین‌زارها که در روزنامه‌های همان زمان رژیم به‌چاپ رسیده، مو بر اندام هر انسانی راست می‌کند.

اکنون همهٔ سخنها، همهٔ داغها و دردها و همهٔ خشم و کینه‌ها به‌یک پرسش ختم می‌شود: چه باید کرد؟ در برابر رژیمی این‌چنین ضد بشری و درنده‌خو چه باید کرد؟ پاسخ این سؤال را مسعود رجوی فرمانده ارتش آزادیبخش داده و پیوسته بر آن تأکید نموده است:
«اگر برای رژیم ولایت فقیه هر مرگ یک فرصت و یک نعمت است، ما باید با شورش و جنگ صد برابر آن را به‌ تیک‌تاک قیام و ناقوس سرنگونی تبدیل کنیم. فرصت استبداد دینی و رژیم دجال و ضد بشری به‌ پایان رسیده است».

مطالب مرتبط

سروده سلام صبح می دهم که بردمد ز بام شب

مرگ اهرمن

لطفا به اشتراک بگذارید: