سروده سلام صبح می دهم که بردمد ز بام شب

سلام صبح می دهم که بردمد ز بام شب – ۲۴شهریور۹۹


با درود به کانونهای شورشی در سراسر خاک میهن

چو شب رسد به خلوتش پر از ترانه می شوم
چه ساده با ستاره ها هم آشیانه می شوم
چون زورق شکسته ای من از کرانه آمدم
رها چو موج سرکشی به بیکران می شوم

ز ماه روی خوب تو که شد نصیب بخت من
چو اختران شب شکن در این شبانه می شومسروده سلام صبح می دهم که بردمد ز بام شب
از تو به خود رسیده ام ز خود رسم به لامکان
زین همه شور عاشقی بین یگانه می شوم
در این خزان غم زده پر از هوای ز ستم
بهار در وجود من پر از جوانه می شوم

شکوفه در شکوفه شد نگاه من در آئینه
بلور قلب آینه در این میانه می شوم
سلام صبح می دهم که بردمد ز بام شب
نوید روشن سحر در این زمانه می شوم
نگاه سبز پنجره نشان فصل تازه شد
به حرمت جوانه ها منم که دانه می شوم
من از تبار چشمه ها گذشته ام ز نهرها
چو رود سوی بحر تو تشنه روانه می شوم
حدیث راز عاشقی شکفته در نگاه من
نگاه کن ز شوق تو چه عاشقانه می شوم

سلام صبح می دهم که بردمد ز بام شب

برای سرنگونی و آزادی خلق و میهن. امری که در حاکمیت یک رژیم دجال و ضد بشر فدای تمام‌ عیار و گذشتن از همه چیز را می‌طلبد. همه خواهران ما و همه برادران ما که امروز از مسئولان سازمان‌اند، زادگان همین انقلاب‌اند.

اگر بپرسید که پیام رهایی‌ بخش مجاهدین به‌ نسل جوان ایران چیست، پاسخ این است: شورش علیه ایدئولوژی جنسیت‌ ز‌دگی و ایدئولوژی «اول من» که برابری و رهایی زن را تضمین می‌کند و یک رهبری ضد استثماری و یگانه‌ ساز را عرضه می‌کند.

 

مطالب مرتبط

سروده نام من عشق است – آیا می‌شناسیدم؟

دلم با توست

لطفا به اشتراک بگذارید: