۵مهر - سالروز حماسه فروزان پنجم مهرماه ۱۳۶۰

۵مهر - سالروز حماسه فروزان پنجم مهرماه ۱۳۶۰


۵مهر - سالروز حماسه فروزان پنجم مهرماه ۱۳۶۰

روز تاریخیبت‌شکنی و فراگیر کردن شعارمرگ بر خمینی

پیام رادیویی مسعود رجوی


به مناسبت ۵مهر

۶ مهر ۱۳۶۰

سالروز دیگر عید خونین میلیشیا و مجاهدین است در ۵/مهر،

روزی که در اون مجاهدین پرده ها رو بطور کامل کنار زدن و

شعار مرگ بر خمینی رو با خون صدصد و هزارهزار میلیشیای مجاهد خلق و

دیگر اعضا و کادرها و هوادارانشون به ثبت دادند.

همیشه فرصت کم بوده برای یادآوری و تجدید خاطره ی درباره ی ابعاد و عظمت ۵/مهر.

از اون پیشتر هیچکس نه می توانست و نه جرأت کرده بود!

چه از گروههای مذهبی، چه مارکسیست و چه غیر و که شعار مرگ بر خمینی رو بر زبان جاری کنه چه رسد اینکه به ثبت بده،


زیرا که دجال توده های مردم رو هم با خودش، یا بسیاری از توده های مردم رو با خودش برده بود،

عکسش رو در ماه می دیدن بنابراین خشم و کین مردمی بصورت مشخص و متبلور متوجه شخص بهشتی بود،

خیلی جرأت و توان می خواست. شخص خود خمینی رو شعار مرگش رو دادن.

امروز البته انگار نه انگار که این چیزی هست چون به ثبت رسیده، سال ها تکرار شده،

تبدیل به یک شعار اجتماعی شده بود، الان در هر کجا که حرکت اعتراضی هست،

مرگ رژیم رو یا سردمدارهاش رو میخوان همه.

در پهنه ی سیاسی هم، همه ی گروهها و گروهچه ها کم کم در پی مجاهدین بالاخره ناگزیر بالا آوردند:

مرگ بر رژیم جمهوری اسلامی و امثال این چیزها. اما،

اون روزها اینطور نبود، یادتون هست که حتی برای بساطهای خیابانی، توی خیابونای شهرهای مختلف،

چونکه هنوز تضادمون با دشمن متعارض نشده بود،

با ارتجاع، و ما نمی خواستیم اولین کسی باشیم که مسالمت رو برهم می زنه،

می گفتیم که اگرچه این قانون اساسی ولایت فقیه رو قبول نداریم،

اما در چارچوب قانون اساسی همین رژیم اگر خودش مجریش باشه،

ما به فعالیت سیاسی مسالمت آمیز ادامه خواهیم داد.


می خواستیم به ثبت برسه که کسی که مسالمت رو می شکنه ما نیستیم،

در هر حال ما نمی خواستیم بنحو ماجراجویانه، یا زودرس و چپ روانه جلو بیفتیم.

لازمه ی مقابله با دجالی که خیلی اذهان رو ربوده بود همون فدا و ذبح عظیم روز ۵/مهر هم بود.

ما نمی خواستیم بهم بزنیم، ما می خواستیم ابتدا رسوا و افشا بکنیم، بعد دیگه اون باید تصمیم بگیره،

یادتون هست چند روز قبل از ۳۰خرداد حتی براش نامه نوشتیم،

گفتیم آقا ما برای خلع سلاح حاضریم، بفرما این خلع سلاح، بذار بیام خونه تون.

بریم جمارون، از اونجایی که طرف می دونست که وقتی مجاهدین راه بیفتن چی میشه یادتون هست جواب نامه ی ما رو،

این نامه رو من خودم نوشته بودم، اینطوری داد که شما چرا؟ من میام خدمتتان یعنی که آماده باش جنگانا.


خمینی : من در هزار احتمال یک احتمال می دادم که شما دست بردارید از اون کارهایی که می خواهید انجام بدهید

حاضر بودم با شما تفاهم کنم و من پیش شما بیام لازم هم نبود شما پیش من بیایید .

اشکال نداره، وقتی اتمام حجت سیاسی مون تموم شده، وقتی چاره ی دیگری نیست، قیمت نبرد هر چقدر هم سنگین باشه،

زیرا که قیمت شرف و عزت یک خلقه و محال است که بیرق مجاهدین، آرم مجاهدین، پرچم مجاهدین سر خم کنه. قیمت هر چی که میخواد باشه.

بعد، همه دیدند، که در ۵/مهر چگونه این شعار به ثبت داده شد.


دسته های ۵۰تایی، ۱۰۰تایی، ۲۰۰تایی، از مجاهدین و از میلیشیای قهرمان، خونین بال، چون تعادل قوا مشخص بود،

بین_ِ ما و دشمن، در گوشه و کنار تهران، گله گله این یا اون خیابون، آتش برمی افروختند و رژیم هم بیدریغ اعدام می کرد، سرکوب و اعدام.

به این ترتیب از حلقه ی دیگری هم مجاهدین گذشتند و چیزی رو هم به ثبت دادند، شعار مرگ بر خمینی رو که اگر این حلقه ی ضروری انجام نمی شد،

یک چیز کم بود و اون این بود که به ثبت داده نمی شد، یعنی در هر حال، وقتی ملتی از خمینی اون شکلی استقبال کرده و بعد کلک خورده و دجال سوار کار شده، و

همه ی مدعیان جا زدند و در صحنه کسی غیر از مجاهدین نیست و اون روز هم نبود،

همه ی ادعاها توخالی دراومده، البته که مجاهدین باید کارشون رو می کردند. و این البته روز ازیاد نرفتنی است.

کاش یک زمانی بشه صحنه ها و خاطرات اون رو نوشت، تدوین کرد و برای نسل های آینده به یادگار گذاشت.

سلام بر میلیشیا و همه ی قهرمانانی که اون روز، در طلب آزادی، خون پاک خودشون رو نثار کردند.

مطالب مرتبط


مسعود رجوی: سپاه پاسداران ارتجاع ابزار اصلی حفظ نظام ولایت فقیه – ۲۲بهمن ۱۳۷۷

گرامی‌داشت ۵مهر ۶۰ با شعار شاه سلطان ولایت مرگت فرا رسیده
لطفا به اشتراک بگذارید: