بیانیه سالانه شورای ملی مقاومت ایران تنها جایگزین دمکراتیک و مستقل – قسمت هفدهم

قسمت هفدهم-بیانیه سالانه شورای ملی مقاومت ایران تنها جایگزین دمکراتیک و مستقل


بیانیه سی ونهمین سالگرد تأسیس شورای ملی مقاومت ایران - فصللنگر نهم:

شیطان‌سازی برضد آلترناتیو دموکراتیک راهبرد امنیتی رژیم در بحران سرنگونی


۸۶-راهکار رژیم ولایت فقیه در مورد مقاومت سازمان‌یافتهٔ مردم ایران به‌طور عام و در مورد شورا و مجاهدین خلق به‌طور خاص شامل دو محور سخت افزاری و نرم افزاری است.


راه‌کار سخت افزاری رژیم بسیار مشخص است. زندان، شکنجه، اعدام، ترور، ربودن و نابود کردن، بمب‌گذاری، موشک‌پرانی تاکتیکهایی هستند که بدون توقف به کار گرفته شده‌اند.


راه‌کار نرم افزاری رژیم اما در بسیاری موارد چند لایه، متنوع، پیچیده و پرهزینه‌تر از روش اول برای رژیم است.


در شرایطی که حکومت با بحران همه‌جانبه درگیر و جامعه در حال انفجار است، کابوس قیام و سرنگونی یک لحظه ولایت خامنه‌ای را رها نمی‌کند.


در چنین شرایطی رژیم آخوندی تنها راه نجاتش را کماکان تروریسم (سخت افزار) و جنگ روانی به شکل شیطان‌سازی (نرم افزار) می‌بیند.



شیطان‌سازی خط کار وقفه‌ناپذیر این رژیم بوده است .


اما در یک‌سال گذشته به دلایل زیر برای رژیم اهمیت بسا بیشترپیدا کرده و حامیان و مزدوران گوناگون برای اجرا و پیش بردن این سیاست بسیج شده‌اند:..بیانیه..


-بر پا کردن اشرف۳، یک شهر مدرن در تپه‌های آلبانی، آن‌چنانکه در بیانیه هیأت آمریکا در گردهمایی ایران آزاد توصیف شده و برگزاری پیروزمند مراسم سالانه مقاومت ایران طی ۵روز در تیرماه ۱۳۹۸ در آنجا


- قیامهای آبان و دی ۱۳۹۸ و مداخله مؤثر مقاومت در آن


- تشدید تحریم‌ها و فشارهای بین‌المللی


- همه‌گیری ویروس کرونا و افشاگریهای روزمره مقاومت و فراخوانهای مسئول شورا به‌خصوص فراخوان ۱۷اسفند ۹۸ در مورد بنیادها و مؤسسات اقتصادی تحت کنترل خامنه‌ای


- شکست فضاحت‌بار خامنه‌ای در نمایش انتخابات مجلس ارتجاع و بایکوت تمام‌عیار این نمایش از سوی مردم


راهکار نرم افزاری رژیم آخوندها علیه مقاومت به دلایل قابل فهم و همه ساله قبل و بعد از برگزاری گردهمایی سالانه مقاومت با بسیج عوامل وزارت و اطلاعات سپاه و مزدوران نفوذی بالا می‌گیرد.


شورا در بیانیه مرداد ۹۸ اعلام کرد: «اشرف۳ در آلبانی طی ۵روز، از ۲۰ تا ۲۴ تیرماه شاهد، سلسلهٔی از گردهماییهای سالانهٔ مقاومت با حضور ۳۵۰تن از رهبران، قانونگذاران و شخصیتهای سیاسی از ۴۷کشور جهان بود… . .


به‌دنبال سلسله تظاهرات مقاومت ایران و گردهماییهای ۵ روزه در آلبانی، دستگاههای تبلیغاتی و امام جمعه‌های خامنه‌ای، وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران به تکاپو افتاده و با یاوه‌گویی و هرزه‌درایی، بیهوده کوشیدند آب رفته را به جوی برگردانند… .


مسئول شورا نیز بارها اعلام کرده که: تغییر و سرنگونی کار ایالات متّحده نیست و نمی‌تواند باشد. سیاست آمریکا تغییر رفتار رژیم و وادار کردن آن به مذاکره و مصالحه است.



تجربه عراق به‌عنوان بزرگترین اشتباه سیاست خارجی آمریکا برای چند نسل کفایت است…


از این رو، اگر کسی فکر می‌کند یا می‌خواهد چنین القا کند که آمریکا به واقع درصدد سرنگون کردن رژیم و پرداختن قیمت آن است، یا اشتباه می‌کند و یا عمد دارد برای بهره‌برداری سیاسی خودش چنین قلمداد کند…


بنابراین، لُبّ کلام، که همان گناه اصلی مقاومت از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ به بعد است، همانا شعار سرنگونی و تبلیغ برای ”تغییر رژیم“ است؛


گناهی که ما به آن افتخار می‌کنیم و ربطی به امروز و دیروز و اروپا و آمریکا یا تغییرات در هیأت حاکمهٔ آمریکا نداشته و ندارد.


شورا از همان روز تأسیس، خود را به‌عنوان آلترناتیو دموکراتیک و مستقل رژیم حاکم اعلام کرده و سنگین‌ترین بها را برای حفظ استقلال خود پرداخت کرده است».


ما در همان بیانیه اعلام کردیم: «تاخت و تاز به مقاومت در قالب‌های میان تهی چپ‌نمایانه، ضدّامپریالیستی و ضدّجنگ، ترفند دیگر دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی رژیم است.


ادارهٔ کلّ التقاط در وزارت اطلاعات و بخش امنیتی ـ دفاعی خبرگزاری سپاه پاسداران در سایتهای داخل و خارج کشور با اسامی گوناگون، بی‌دریغ، گفتمانهایی از این دست را ارائه می‌دهند،



از قبیل ”گردهمایی مجاهدین خلق در آلبانی، تأکیدی مجدّد بر وابستگی و سقوط به قهقرای اپورتونیسم!“


و این‌که ”با حمایت بولتون، سناتور سابق جان مک کین، رودی جولیانی، و مجموعه‌یی از اقلیت جنگ‌طلب، مجاهدین خلق توانستند یک اردوگاه تعلیماتی بسته برای مقاصد خود در آلبانی به‌وجود آورند…بیانیه...


همایشِ آلبانی در پی گردهمایی‌های پاریس بیشتر به نمایشهای تلویزیونی و انتخاباتی غرب شبیه است که هدفی جز نمایش و خودفروشی در مقابل ارتجاعی‌ترین نمایندگان امپریالیستی و ایجاد توهّم در بین معدود هواداران باقی مانده آنها ندارد“» (بهزاد مالکی، ۱۵مرداد ۱۳۹۸).


امسال در اول تیر ۹۹ آقای مهدی سامع، سخنگوی سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران، در مقالهٔ «تهدیدهای ولایت، کابوسهای خامنه‌ای و راه‌کارهای ولی‌فقیه» نوشت:


«برای خامنه‌ای و نهادهای نظامی امنیتی حکومت سازمان مجاهدین خلق ایران تهدید اصلی است.


ماندگاری و داشتن تشکیلات قوی و منسجم، فعالیت پیگیر روزمره در داخل و خارج از ایران، قدرت انعطاف در رویارویی با تحولات سیاسی، پایداری و ایستادگی بر سیاست سرنگونی و آمادگی برای پرداخت هزینه در این راه، فقدان فساد اقتصادی، خاص خوری و پدیده آقازادگی، ژن خوب و پارتی بازی در درون تشکیلات و بالاخره نفوذ به‌طور نسبی قابل توجه در مناسبات بین‌المللی دلایلی است.



که این جریان را از نظر سیاسی به دشمن اصلی نظام تبدیل کرده است.


این واقعیتی است که هر نیرو و هرکس با هر میزان نزدیکی و یا دوری به این سازمان باید مورد توجه قرار دهد. برخورد نظام با مجاهدین خلق، بدون اما و اگر، قهرآمیز برای نابودی آن است.


موشک‌باران پایگاههای مجاهدین در عراق، ترورهای سیاسی، نفوذ به‌منظور کسب اطلاعات و ضربه فیزیکی زدن، مانند توطئه خنثی شده انفجار بمب در گردهمایی پاریس، دستگیری، شکنجه و صدور احکام سنگین برای فعالان این سازمان در داخل ایران، تحریک و به کارگیری تعداد اندکی از خانواده‌ها به‌منظور شکنجه روانی رزمندگان مجاهد و…


راه‌کارهای سخت افزاری برای نابودی و یا حداقل مهار فعالیت‌های این سازمان است. البته مجاهدین گرچه تهدید اصلی نظام هستند، اما تنها تهدید نیستند.


جریانها و افراد سیاسی و اجتماعی دیگر، به شمول گروهها و افراد چپ و مارکسیست و یا جریانهایی که علیه تبعیض قومی و ملی مبارزه می‌کنند و علیه کلیت نظام بوده و در این راه وارد سازمان‌یابی و عمل می‌شوند نیز دشمن ارزیابی شده و بستگی به میزان کارآیی آنان مورد سرکوب قرار می‌گیرند…بیانیه... .


همزمان با سرکوبهای گسترده، کارگزاران ولایت خامنه‌ای تلاشهای پُرشمار و البته پُرتکراری را در حوزه نرم افزاری با هزینه‌های کلان سامان داده‌اند.



هدف این حرکتها به شکل مستقیم و یا غیرمستقیم حقانیت دادن به حاکمیت، ترساندن از قیام و انقلاب، مرعوب کردن مردم و قدرتمند نشان دادن حاکمیت و بی‌اعتبار کردن مخالفان است.


ساخت فیلم سینمایی، مستند سازی، گزارشهای تصویری، برقراری نمایشگاه و جلسات سخنرانی، چاپ کتابهای گوناگون، انتشار مجلات نظری و کتابهای سیاسی تاریخی، انتشار اخبار دروغ و اسناد جعلی در رسانه‌های حکومتی، فعالیت دیپلماتیک و رسانه‌یی در اروپا و آمریکا، تزریق اطلاعات غلط به رسانه‌های غیرایرانی و تبلیغ گفتمان سازیهای انحرافی در این رسانه‌ها،


به خدمت گرفتن ”جدا شدگان“ و ”پشیمان“ های اپوزیسیون، مشارکت و تقویت آلترناتیو سازیهای جعلی، ترویج و تبلیغ گفتمان ”سوریه‌ای شدن، خطر جنگ و تجزیه ایران، خطر ناامنی و جنگ داخلی“، تلاش رذیلانه برای دامن‌زدن به اختلاف گروه‌های سیاسی و…


از جمله اقدامات نرم افزاری حاکمیت برای رویارویی با دشمنان نظام است. در این حوزه نیز جهت عمدهٔ حمله به سمت مجاهدین خلق نشانه‌روی می‌شود، هر چند دیگران هم بستگی به میزان کُنشی که دارند، بی‌نصیب نمی‌شوند.



طی شش ماه گذشته بدون اغراق در هر روز حداقل یک عمل نرم افزاری در مورد مجاهدین خلق انجام شده است.


از نمایش فیلم تا انتشار خبر و گزارش و چاپ مقاله در نشریات و مجله‌های حکومتی، از گزارش دروغ در نشریه معتبر اشپیگل تا پخش اراجیف پاچه ورمالیده‌ای که بِگَم بِگَم به راه انداخته، از چاپ نشریه مجاهد جعلی تا پخش شایعات و تبلیغات دروغ پیرامون دست داشتن مجاهدین خلق در این و یا آن اقدام تروریستی رژیم و…


در هر روز تولید و پخش می‌شود. در مورد آن دسته از دشمنان که خامنه‌ای آنان را چپ مارکسیستی نامید و به بسیجیان پیرامون دامنه نفوذ این جریان هشدار داد، رفتار نرم افزاری حکومت متنوع و چند وجهی بر محور جلوگیری از متشکل شدن این جریان است.


ایجاد جریان دانشجویان بسیجی ”عدالتخواه“ در اساس برای مقابله با چپ است.


دانشجویان عدالت خواه با تقلید از مارکسیستها با سیاست اقتصادی دولت به‌شدت مخالفت می‌کنند و کوشش می‌کنند دانشجویانی که به‌طور واقعی عدالتخواه و مخالف نظام هستند را جذب کرده و به ترتیب آنان را به زائده بسیج دانشجویی تبدیل کنند.



برای حاکمیت کارهای تئوریک، ترجمه برخی آثار کلاسیک و وجود کانونهای بحث نظری تا جایی که به متن زندگی واقعی ربطی نداشته و به نیروی محرکه برای عمل تبدیل نشود، قابل‌تحمل است.


آن چه برای رژیم غیرقابل تحمل است، ایجاد تشکیلات به‌منظور عملی کردن ایده‌ها، حضور در صحنه واقعی مبارزه و اعتقاد به ایجاد واحدهای مخفی مبارزه و شورش است. دستگاههای امنیتی رژیم بارها به رفقای چپ که در حرکتها و اعتراضهای خیابانی دستگیر شده‌اند، مرز تحمل خود را گوشزد کرده‌اند.


خامنه‌ای که از عمق تضادهای موجود در جامعه باخبر است و می‌داند که این شرایط بستر مناسب برای فعالیت مارکسیستها است، برای عوامل اطلاعاتی خود این خط قرمز را ترسیم کرده است.


همزمان نهادهای امنیتی حکومت با رواج برخی از گفتمان سازیهای انحرافی که در بالا چند نمونه آن را برشمردم، در ایجاد همآهنگی و اتحاد فعالان چپ کارشکنی می‌کند.



میدان دادن به نیروی موسوم به «محور مقاومت» که تضاد اصلی را نه داخلی که خارجی ارزیابی می‌کند،


نادیده گرفتن فعالیت برخی از مدعیان چپ که کاری جز ایجاد تفرقه در مبارزه از دست‌شان بر نمی‌آید و کسانی که مبارزه علنی را جنبه اصلی مبارزه معرفی می‌کنند،


از دیگر اقدامات نرم افزاری حاکمیت در رویارویی با مارکسیستها و کمونیستهایی است که برای سرنگونی رژیم تلاش می‌کنند.


یکی از ابزارهای مهم در راه‌کار نرم افزاری، چاپ مجله‌های پُر مَلاط است. در این رسانه‌ها با پوشش بحثهای نظری، تحقیق تاریخی، دیدگاههای فلسفی اجتماعی و…


مقاله‌هایی منتشر می‌شود که فشرده آن ضدیت با تحول انقلابی و سازمان‌یابی انقلابی است» ( نبرد خلق شماره ۴۲۶ اول تیر ۱۳۹۹).



۸۷-از آبان ۹۸ فاشیسم دینی حاکم بر ایران با به کار گرفتن یک مزدور نفوذی مذبوحانه تلاش کرد دستگیری دژخیم حمید نوری را علیه مجاهدین و شورای ملی مقاومت و مسئول شورا به کار بگیرد.


کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورا در اطلاعیه ۲۴آبان ۹۸ خاطرنشان کرد «به‌خصوص که در اثر تلاشهای بی‌وقفه رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت کار جنبش دادخواهی در سالهای اخیر بالا گرفته و رژیم بیش از هر زمان نیازمند مقابله و فرو بردن آن در آب گل‌آلود است». ..بیانیه..


صحت این ارزیابی درمراحل بعد گام‌به‌گام به اثبات رسید و روشن شد وزارت اطلاعات رژیم با برنامه‌ریزی و طرح مشخص درصدد مصادره جنبش دادخواهی و چماق کردن آن علیه مجاهدین «سر موضع» بر آمده است.


تا با هزینه کردن یکی از صدها و هزاران عامل شکنجه و قتل‌عام و با هیاهوی حداکثری پیرامون آن، ابتکارعمل را از طریق مأمور نفوذی به‌دست بگیرد و تمامیت امر را به سود نظام علیه سازمان و مقاومتی برگرداند که ۹۰درصد شهیدان قتل‌عام و کل شهیدان ۴۰ساله از آن برخاسته‌اند.


در سناریوی وزارت اطلاعات بایستی سوابق حمیدنوری در دادگاه و در اطلاعات و در نزد پلیس سوئد و هم‌چنین موضوع دخترخوانده و خلبان طلاق داده پوشیده باقی می‌ماند تا موضوع تر و تازه جلوه کند گوئیا که در داخل رژیم کسی خبر نداشته که حمید نوری در این سفر دستگیر می‌شود.


وزارت اطلاعات آخوندها هرگز گمان نمی‌کرد کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورا بتواند ضمن یک هفته صدای مکالمات رازینی و مقیسه را برملا کند .


که یکی می‌گوید حمید نوری «یک بازجویی که پرونده‌های محدودی از رده‌های پایین دستش بوده» است و دیگری می‌گوید به او گفته است به این سفر نرود و «خودش هم دوزاری‌اش افتاده بود… گفت من احتمالاً دستگیر بشم» .



متعاقباً در ۱۹آبان ۹۸ ایرج مصداقی ادعا کرد در یک «عملیات پیچیده چند وجهی» موفق شده است یکی از متهمان تراز اول قتل‌عام ۶۷ را در محدوده قضایی اروپا دستگیر کند.


حیرت‌آور این‌که در همان روز با یک دروغ و ترفند پیشدستانه ادعا می‌کند «فرقه رجوی به دستور شخص وی پس از مطلع شدن از پیروزی بزرگ عملیات ”دادخواهی ۶۷“ تلاشهای زیادی برای مخدوش کردن این عملیات به خرج داده است.


در آخرین تلاش، نماینده پلید این فرقه ضمن تماس با یکی از وکلای پرونده، تلاش کرده است چهره من را به‌زعم رهبر این فرقه پلید مخدوش کند که پاسخ مناسب و شایسته را دریافت کرده است».


این در حالی بود که مجاهدین و شورا اطلاع نداشتند و مطلقاً اقدامی هم نکرده بودند. هم‌چنانکه در اطلاعیه کمیسیون امنیت آمده «این به‌وضوح استفاده ناشیانه از تاکتیک ”آی دزد، آی دزد“ برای در امان ماندن از افشای بعدی است» .


پلید خواندن مجاهدین نیز فقط پژواک ادبیات آخوندی اطلاعاتی برای کاستن از پلیدی رژیم و برگرداندن این صفت به جانب مقاومت است .


دژخیم مقیسه‌ای در کلیپ صوتی افشا شده توسط کمیسیون امنیت تأکید می‌کند که به حمیدنوری گفته بود: «گفتم اصلاً این دسیسه است. تو را می‌کشانند آنجا دستگیرت می‌کنند…بیانیه...


خودش گفت که اون (خلبان ایرانی) علیه من یک حرفهایی زده در دادگاه آنجا و در اطلاعات آنجا حرفهایی علیه من زده…


تا الآن ۱۰بار رفته بود و هیچ کاری نداشتند. مرتب به کشورهای خارجی می‌رفت و منعی وجود نداشت».



۸۸-آقای ابوالقاسم رضایی معاون دبیرخانه شورا در سخنرانی خود در ۱۹ بهمن ۹۸ در استکهلم گفت:


«همین روزها در همین سوئد تلاش مزورانه و رذیلانه برای منحرف کردن پرونده دژخیم حمید نوری از طریق مأموران وزارت اطلاعات و توابان تشنه به خون را می‌بینیم،


دژخیمی که مجاهدین و هوادارانش و زندانیان آزاد شده از ۲۴ سال پیش او را افشاءکرده‌اند.


امروز نیز تا آنجا که به سازمان مجاهدین و مقاومت ایران برمی‌گردد ما در این پرونده هم‌چنانکه در اطلاعیه کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورا آمده است،


از طریق سازمانهای بین‌المللی آنچه را می‌توانستیم و می‌توانیم انجام داده‌ایم و باز هم می‌دهیم تا این دژخیم آزاد نشود و به‌خاطر جنایات ضدبشری‌اش محاکمه شود.


حدود ۹۰۰ زندانی آزاد شده از زندانهای خمینی در اشرف۳ حضور دارند که بیشترین اطلاعات را در مورد این دژخیم دارند.



بسیاری از آنها توسط او شکنجه شده‌اند این زندانیان در دسترس دادگاه هستند و مراجع قضایی و ارگانهای ذیربط سوئد از موضوع به‌خوبی مطلع هستند،


کما این‌که شمار زیادی از زندانیان سیاسی آزاد شده هوادار سازمان مجاهدین در کشورهای مختلف اروپایی و آمریکا نیز برای مقامات سوئدی به‌خوبی شناخته شده‌اند.


اما در این میان نقش مأموران وزارت اطلاعات و عواملش و توابان تشنه به خون مجاهدین چیزی جز پیش بردن خط رژیم یا این باند و آن باند رژیم نیست…


این مزدوران نمی‌گویند و به روی خود نمی‌آورند که چرا و چگونه باندهای مختلف رژیم از قبل در جریان سفر این مزدور بودند،


یعنی در جریان همان خبری بودند که این مزدوران و توابان می‌خواستند آنرا تر و تازه و به‌عنوان یک‌سورپریز به خورد مردم بدهند .



آنها در مورد اظهارات سر دژخیم مقیسه‌ای که به دژخیم نوری توصیه کرد به خارج نرود چه می‌گویند؟ دست کدام باند رژیم در کار است؟کدام باند به او اطمینان خاطر داده که برو؟


موضوع خلبانی که شوهر دختر خوانده حمید نوری بوده چیست و چگونه موضوع حمید نوری را از قبل با سرویس‌ها و با دادگاهها و مراجع سوئد در میان گذاشته؟ این خلبان کیست؟ چه شد؟ کجاست؟ دخترخوانده چه شد»؟


اینها همان سؤالات بی‌پاسخ بیش از ۱۲۰۰ زندانی سیاسی در شمار دادخواهان حقیقی و واقعی است که سایتهای مقاومت بیانیه آنان را منتشر کرده‌اند.


تاکنون از آنها ۱۴کتاب خاطرات درباره زندانهای رژیم خمینی منتشر شده و بعضاً مقالات بسیار روشنگری درباره مزدور نفوذی وزارت اطلاعات نوشته‌اند. [۱]


ادامه د‌ارد…








لطفا به اشتراک بگذارید: