به یاد سرهنگ معزی و پرواز بزرگ - مجاهد خلق جلیل فقیه دزفولی از تیم حفاظت در هواپیما

به یاد سرهنگ معزی و پرواز بزرگ - مجاهد خلق جلیل فقیه دزفولی از تیم حفاظت در هواپیما


که سردار خیابانی بعداً به او و فرمانده‌اش علیرضا باباخانی عنوان«قهرمان»داد


سرهنگ معزی اگر‌چه الآن پیش ما نیست و در اعلا علیینه ولی در قلب من و ما جاودانه است.

سرهنگ معزی با مسئولیت و کاری که انجام داد که خودش می‌گفت.

بزرگترین عملیات زندگیش و بزرگترین مسئولیت عمرش، با اینکار به مردم ایران، به ایران و ایرانی خدمت کرد.


مطمئنم که اون الآن به کهکشان شهدای مقاومت پیوسته، و با دکتر کاظم، کاری رو کردند که مسیر تاریخ رو در ایران عوض کردند.



من اولین باری که سرهنگ معزی رو دیدم تو بحبوحه سالهای ۶۰ در تهران بود اون موقع هم فشار نظامی وحشتناک بود .


تو تهران من به‌علت کارم میدونستم که چه کسیه سرهنگ، ولی در اولین برخوردی که با او داشتم یه برجستگی ویژه‌ای که سرهنگ داشت خاکی بودنش بود.


خیلی خاکی بود که این کامل تو چشم می‌اومد ولی از اون طرف آدم بسیار دقیقی توی کار و مسئولیتش بود .


خیلی جدی تمام ریزه کاریها رو دونه دونه هم می‌گفت هم آموزش میداد هم چک می‌کرد.


در عرض ۲-۳ روزی که با هم بودیم به‌طور واقعی نکاتی رو در رابطه با پرواز و اینا به ما آموزش داد که همه توی صحنه به ما کمک می‌کرد.


من افتخار حضور تو اون پرواز بزرگ رو داشتم ولی می‌تونم بگم که بدون جسارت و شجاعت سرهنگ این پرواز انجام شدنی نبود.


تو خود پرواز همون قسمت اول هنوز پرواز انجام نشده بود هنوز رو باند هم نرفته بودیم یه اشکالی توی صحنه پیش اومد که پیش بینی نکرده بودیم.



بلافاصله به سرگرد اسکندریان گفتش که سرگرد پرواز سازمانه، پاشو درو ببند و خودش هم درجا شروع به حرکت کرد .


حالا هوایپمایی که درش باز بود ولی اینا دیگه محاسبات خودش بود و به‌سرعت از اون صحنه خارج شد.


یا تو خود پرواز، تو خود پرواز اون قسمتی رو که رادارها ما رو گرفتند، بعد هواپیمای اف ۱۴ رژیم پشت ما بود و می‌گفتش می‌خواست تهدید می‌کرد .


که میزنم اخطار میکرد میزنم، میزنم، جلومونم موشکهای هاگ تبریز رو داشتیم.


سرهنگ سرعت، تو اونجا نقطه نقش کیفی داشت سرهنگ با تمام سرعت این مسیر رو داشت می‌رفت.


به‌طوری که مهندس پرواز گفت سرهنگ بالها کنده میشه، برگشت.


با متانت و طمأنینه گفتش که من هستم و اون صحنه ای رو که واقعاً فشار خیلی زیادی داشت با طمأنینه که خاص خودش بود جمع کرد.



بعد از سال۶۰ هم اگر بخوام بگم عین همین ویژگی رو توی مناسباتش داشت.


رابطه ای رو که با خود برادر داشت خیلی برجسته بود خودش می‌فهمید که دنبال چه کسیه.


خودش می‌فهمید که باید چه تنظیمی بکنه. عین همین رابطه رو بعداً با خواهر مریم ایجاد کرد این عنصر انقلابی و مردمیش بود.


اون زمان یادمه بعد از سالهای ۶۱ اینا یه دوره ای بود میانه بازا زدن به سازمان و براشون باب کرده بودن که به سازمان بزنن،


یادمه توی اونجا بهزاد همیشه خط اول دفاع بود همیشه مدافع سازمان بود توی مرزبندی با دشمن، مرزبندیها واقعاً قوی بود.


یعنی اونجا جایی بود که مطلقاً مماشات نمی‌کرد. مماشات نمی‌کرد یعنی مدافع بود .و مهاجم. رو به دشمن مهاجم بود.


. به بهزاد هم خیلی امکانات می‌دادند که فریبش بدن. و اگر می‌خواست بهترین امکانات رو داشته باشه.


ولی همه اینها رو ول کرد اومد تو اور یه زندگی ساده جمعی با مجاهدین رو ادامه داد اونم نه یه سال و دو سال و، این همه سال اینطوری زندگی کرد.


توی کار و اینام واقعاً هر کاری که بود انجام میداد. یعنی این ارزش خاکی بودنش همیشه باهاش بود. چند وقت پیش دیدمش



سنش بالای هشتاد بود ولی همان بهزاد بود. البته با یک تفاوت. عمق خیلی بیشتری توی ارزشهای مجاهدین و آرمانی داشت.


سرحال، پرنشاط، یعنی واقعاً فکر می‌کردم جوونتر شده و این انتخابی بود که خودش کرده بود.


گفتم، همیشه می‌گفت که این بزرگترین مسئولیت عمرم بود. و واقعاً هم به بهترین نحو اونو انجام داد. درود بر بهزاد معزی بر عزمش بر رزمش بر پایداریش.


مطالب مرتبط

درگذشت خلبان قهرمان مجاهد سرهنگ بهزاد معزی، عضو شورای ملی مقاومت ایران در پاریس

پرواز عقاب تیز پرواز مقاومت خلبان مجاهد سرهنگ بهزاد معزی - پیامهای تسلیت اعضای شورا و یاران مقاومت
لطفا به اشتراک بگذارید: