سرگرد خلبان حسین اسکندریان یار و همکار ۵۰ ساله اسطوره ارتش ایران بهزاد معزی

سرگرد خلبان حسین اسکندریانی ار و همکار ۵۰ ساله اسطورة ارتش ایران بهزاد معزی


با تسلیت به تمام ملت ایران بخاطر از دست دادن انسان با شخصیتی مثل سرهنگ خدمت شماعرض کنم .

آشنایی من که از این پرواز شروع نشد یک سابقه ۵۰ ساله دارد این افتخار را داشتم .

که قبل از انقلاب به مدت ۱۰ سال تحت فرمان ایشون کار بکنم.

فرمانده بزرگی بود فرمانده شایسته یی بود .

درواقع اگر بخواهم راجع به سرهنگ صحبت بکنم شاید احتیاج به ساعتها باشد.

در تمام و تمام رفتاری که نسبت به زیر دست هایش داشت چیزیکه خیلی برای من مهم بود .


سرهنگ همیشه حتی قبل از انقلاب ضد سلطنتی با آنهاییکه خیلی نزدیک تر بود مثلا من و او واقعا مثل دو تا برادر بودیم .

با این که ایشون فرمانده بود و استاد خیلی خوب من بود و من شانس این را داشتم که چنین استادی داشته باشم.

نکته هایش را همیشه سعی می کرد که به شاگردهایش منتقل کنه بدون هیچ گونه تکبر و بدون هیج نوع فخر فروشی واقعا خیلی خیلی انسان بسیار ساده و بی آلایش وخیلی خیلی افتاده بود.

و از همانموقع قبل از انقلاب همیشه چیزیکه به حساب در وطنش میگذشت برایش مهم بود .

و انسانهایی که احتیاج داشتند خیلی خیلی کمک میکرد.

و هرکاری از دستش بر می آمد در واقع انجام می داد .

درد ملت را حس میکرد و همیشه دنبال راه حلی بود که چی میشود کرد .

برای این ها چه جوری میشه دردجامعه رو، درد این مردم را آروم بکنه.

وقتی که انقلاب اتفاق افتاد بلافاصله در همان جستجوهایش می آمد برایم تعریف میکرد تقریبا یک جایی را پیدا کردم .

که فکر می کنم اگر کسی بتواند به مردش کمک بکند اینها هستند.

منظورش همین سازمان مجاهدین بود بلافاصله رفت آنجا و اسم نویسی کرد.

وخیلی زود هم پذیرفته شد و ما ها را همه را تشویق میکرد اینکار را بکنید.

البته آن موقع بعد از وقایع ۳۰ خرداد یک مقدار اوضاع خطرناک شده بود .

زیاد راجع این موضوع کی هست و کی نیست صحبت نمیکردیم ولی همدیگر را می شناختیم.

و همیشه توی جلساتی که تشکیل میشد و توی بحث هایی که می شد تمام هم و غمش این بود.

که بتواند برای آزادی مردم وبرای مبارزه با دیکتاتوری آخوندی که حالا آمده بود و تمام امید مردم راازبین برده بود یک کاری انجام بده .

و وقتی که پرواز پیش آمد یادم نمی ره همینکه در کابین نشستیم و یک مقدار حساسیت هایی ایجاد شد .


یک عده بچه ها نبودند بعد من با تعجب پرسیدم که چی شد سرهنگ به من گفت که پرواز مال سازمان است و من اینقدر به وی اطمینان داشتم واینقدر ایمان داشتم .

درواقع بهش که هرچیزی که میگفت بدون چون و چرا قبول میکردم به همین علت بهشون گفتم هرچه شما صلاح بدانید من در اختیار شماهستم وپرواز انجام شد.

این افتخار را داشتم که در این پرواز شرکت داشته باشم و در واقع به اون هدفی که دوست داشت احساس میکنم که رسیده خیلی احساس راحتی میکرد .

خیلی دوست داشت هرچه زودتر بتواند بعنوان عملی یک کاریی را انجام بدهد در تمام کارهاشرکت میکرد.

وخودتان شاهدید توی این ۴۰سالی که در کنارشما بود از هیچ کاری ابا نداشت وخیلی ساده زندگی می کرد.

و خیلی بی آلایش وخیلی واقعا بی تکبر و این از مشخصات بارز سرهنگ بود که هیچ وقت فراموش نمی‌کنم .

و هرکاری که از دستش بر می آمد انجام میداد و من همیشه بهش افتخار میکنم .


امیدوارم که راهی که اون پیش گرفت من بتونم ادامه بدم شایستگیش را داشته باشم .

و اینجوری همیشه یادش و خاطره‌اش تو ذهن همه باشه و همه بدونند که واقعا چه انسان باشرفی بود .

و چه انسان درد شناسی بود چقدر اجتماع خودش را دوست داشت چقدر وطن خودش را دوست داشت .

یکی از واقعا وطن پرست ترین کسانی بود که من میشاختم.

ترانه‌یی که اسکندریان می‌خواند مجدداً اینجا گذاشته شد.

مسافر عزیزم تو هم به یاد من باش.

جدایی و فراموشی نبینم از تو ای کاش.

برو خدا به همراهت تو ای ز جان گرامی‌تر.

برو خدا به همراهت تو ای زجان گرامی‌تر

مطالب مرتبط

درگذشت خلبان قهرمان مجاهد سرهنگ بهزاد معزی، عضو شورای ملی مقاومت ایران در پاریس

پرواز عقاب تیز پرواز مقاومت خلبان مجاهد سرهنگ بهزاد معزی - پیامهای تسلیت اعضای شورا و یاران مقاومت

 
لطفا به اشتراک بگذارید: