مریم رجوی: شورای ملی مقاومت، سرمایه امروز و فردای ایران
سخنرانی خانم مریم رجوی در چهلمین سالگرد تأسیس شورای ملی مقاومت ـ ۳۱تیر۱۴۰۰
دوستان عزیز، هموطنان
اجلاس شورای ملی مقاومت ایران را آغاز میکنیم با گرمترین درودها به خوزستان بپاخاسته و هموطنان عرب ما در این استان.
خوزستان کارون و کرخه، خوزستان نفت و ثروت، در حاکمیت آخوندها خوزستان رنج و تشنگی است. اما حالا، با فریاد العطش بهپا خاسته اند. این عطش آب و عطش آزادی است که همه جا را فراگرفته است؛ از اهواز تا ماهشهر و دشت آزادگان و بستان و شاوور و کرخه و سوسنگرد و کوت عبدالله و حمیدیه و شوش.
اجازه بدهید که اجلاس امروز شورای ملی مقاومت را گردهمایی خوزستان بپاخاسته نامگذاری کنیم و بهیاد شهیدان مظلوم این قیام و بهیاد فدیههای خوزستان رنجکشیده ما برای آزادی یک دقیقه کف بزنیم. با تشکر
با سلامهای بسیار به اعضای محترم شورای ملی مقاومت و دوستان عزیزی که بهعنوان ناظر و همسنگر و همپیمان، در این اجلاس حضور دارند.
دوستان شورا چهل ساله شد
شورای ملی مقاومت ایران چهل ساله شد.
و حالا وارد چهل و یکمین سال حیات خودش میشود. با پایداری و سرفرازی و عزت و افتخار.
به همه شما مبارک
درود و تبریک به همهٔ شما
و درود و تبریک به همهٔ ایرانیان آزاده و همه ایرانیان به دور از دیکتاتوریهای شیخ و شاه در ایران و در سراسر جهان. و تبریک و درود به مسعود بنیانگذار شورای ملی مقاومت ایران.
بله سرفرازی و افتخار در این مقاومت با پرداخت سنگینترین بهای خونین در تاریخ معاصر ایران بهدست آمده است و علاوه بر اعدامها و شهادتهای بی وقفه و روزانه، ما در آستانهٴ سالگرد قتلعام ۶۷ هم هستیم.
امروز ۲۷تیر از قضا همزمان با روز آتشبس تحمیلی به خمینی هم هست. او نهم آتش بسی که همین مقاومت با ارتش آزادیبخش ملی در سال۱۳۶۷، آن را بعد از یکصد رشته عملیات درخشان با فدیه های بسیار، به خمینی تحمیل کرد و خمینی آن را خودش زهر آتشبس نام گذاشت. یک جنگ ضد میهنی با یک میلیون کشته و دو میلیون معلول و مجروح آن هم فقط در طرف ایران با شعار فتح قدس از طریق کربلا.
در این روزگار مردم ایران به سادگی و روشنی میگویند: دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست. در آن روزگار هم همه میدانیم که خمینی به دروغ میگفت دشمن ما عراق است و تنها و تنها این مقاومت بود که با شعار صلح و آزادی یارای ایستادگی در برابر آن دجالیت بزرگ و ریختن جوانان و منابع و سرمایه های ایران به تنور جنگ را داشت.
به راستی تداوم و تکامل تاریخی راه مصدق بزرگ، شورای ملی مقاومت ایران است که در ۳۰تیر سال۱۳۶۰ توسط مسئول شورا در تهران تأسیس و اعلام شد.
در اجلاس میاندورهیی شورای ملی مقاومت در آستانه سالگرد قیام ملی ۳۰ تیر در سال۱۳۳۱ به تجلیل از مصدق بزرگ میپردازیم. و ادای احترام میکنیم به شهیدان و همه هموطنانی که آن روز برای حمایت از پیشوای نهضت ملی ایران قیام کردند.
درود برهمه آنها
مایه مباهات است که شورای ملی مقاومت در ۴دهه مبارزه بیامان با ارتجاع و استبداد دینی، مواریث دمکراتیک انقلاب مشروطیت و نهضت ملی ایران را ارتقا داده است. و جایگزین پیشرویی عرضه کرده که خواست مردم ایران برای سرنگونی این رژیم و برپایی یک ایران آزاد را نمایندگی میکند.
یک نظام دموکراتیک جمهوری، بر اساس رأی مردم و انتخابات آزاد با جدایی دین و دولت، با برابری و عدالت، با نفی تبعیض جنسی و قومی و دینی، که از خودمختاری ملیتهایتحتستم در چارچوب وحدت و تمامیت ارضی ایران دفاع میکند.
مبارزات بیامان این شورا و مسئول آن، در دفاع از مرزهای حیاتی جنبش آزادی ایران در برابر هجوم و تاراجگری استبداد وحشی و باندها و متحدان داخلی و خارجی آن دستاورد بزرگ مردم ایران است. راستی که این جایگزین بعد از ۴۰سال نبرد و مجاهدت بی وقفه سرمایه امروز و فردای ایران است.
دوستان گرامی
از سالگرد تأسیس شورا در سال گذشته تا امسال شاهد وقایع مهمی بودهایم. در این بین، نمایش انتخابات و بیرون کشیدن جلاد ۶۷ از صندوقها و تک پایه کردن استبداد دینی جای ویژهیی دارد.
مراجعه بهبیانیهها و قطعنامههای شورای ملی مقاومت و پیامهای مسئول شورا از سال۶۰ تا بهحال بهروشنی نشان میدهد که این شورا درک عمیق و واقعگرایانهیی از ماهیت ارتجاعی رژیم حاکم ارائه کرده و نشان داده است که این رژیم مسیری جز سرکوب و انقباض ندارد.
توصیف این مسیر با واژه انقباض هم، از ابتدا توسط همین شورا صورت گرفته و در حقیقت بهنظریة مهمی درباره طینت رژیم و استراتژی و سیاستهای ناگزیر آن اطلاق میشود.
بر حسب این نظریه:
اول اینکه، هژمونی و سلطه مطلقه ولی فقیه بنیاد خدشهناپذیر این رژیم است.
قانون اساسی دست پخت خبرگان ارتجاع در سال۵۸ که یک دهه بعد بازنویسی و تکمیل و آببندی شد، چکیدهاش اصل ولایت فقیه است که خمینی بعداً آن را به سلطنت مطلقه فقیه ارتقاء داد.
در اصل چهارم، کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اداری و فرهنگی و سیاسی و نظامی را منوط بهتأیید فقهای شورای نگهبان میکند که همهٔ آنها منصوب ولی فقیه هستند.
اصلهای ۵ و ۱۰۷ و ۱۰۹ درباره ولایت امر و امامت امت و رهبری امت، توسط ولی فقیه است. اصل ۴۴ نظام اقتصادی و مالکیت را منوط میکند به محدوده قوانین بهاصطلاح اسلام و در اصول بعدی تفسیر آن را به عهده شورای نگهبان میگذارد. بله این همان نظام و قوانینی است که خامنهای با استفاده از آن بخش عظیمی از اقتصاد ایران را بهقبضه سپاه پاسداران و بنیادهای وابسته به خودش درآورده است.
اصلهای ۴۵ و ۴۹ اموال و ثروتهای عمومی و ارث بدون وارث و ثروتهای ناشی از رشوه و اختلاس را هم در اختیار حکومت اسلامی البته از نظر آنها، و بیتالمال قرار میدهد. و این همان چیزی است که ستاد اجرایی فرمان خمینی و تحت کنترل خامنهای را بهوجود آورده و ثروتش دست کم ۱۰۰میلیارد دلار است.
و اصل ۵۷، سه قوه مقننه و مجریه و قضاییه را در چنگ «ولایت مطلقهٔ امر و امامت امت» قرار میدهد. کلمه مطلقه در بازنگری قانون اساسی در سال۱۳۶۸ به این اصل اضافه شده. یعنی ولایت مطلقه امر.
اصلهای ۷۲ و ۹۴ هم قوانین مصوب مجلس را مشروط بهقبول آن توسط شورای نگهبان ولی فقیه کرده.
و اصل ۸۵ مصوبات دولت را هم مشروط بهتأیید همان شورای نگهبان میکند.
اصل ۹۳ تصریح میکند که مجلس، بدون وجود شورای نگهبان اعتباری ندارد.
و باز اصل ۹۹ انتخابات خبرگان و ریاست جمهوری و مجلس را تحت انقیاد شورای نگهبان درآورده.
و اصل ۱۱۰ انتصاب تمام مقامهای اصلی رژیم از سرکردگان سپاه و ارتش و قضاییه گرفته تا فقهای شورای نگهبان و رئیس صدا و سیما را در اختیار ولی فقیه قرار میدهد
و اصل ۱۱۲ مجمع تشخیص مصلحت را هم بالکل به کنترل ولی فقیه در میآورد.
اصلهای ۱۲۲، ۱۳۰ و ۱۳۱ هم رئیسجمهور رژیم را گماشته و پاسخگو و منصوب ولی فقیه میکند.
در اصل ۱۷۵ صدا و سیما را ابزار دست ولی فقیه میکند.
و با اصل ۱۷۶ شورای عالی امنیت را بهشعبهیی از بیت ولی فقیه تبدیل میکند.
در توصیف آنچه در این یاسای چنگیزی آمده است، یک بار آخوند مشکینی در جلسه بازنگری قانون اساسی در سال۶۸ گفت: «بهترین کتاب آن... است که موضوع، در آن کتاب خوب دیده بشود، و آیینه خوبی باشد و ما در (کتاب) قانون اساسی، رهبر را ملاحظه میکنیم» .[۱]
فکر میکنم تا اینجا، در نکته اول، هژمونی و سلطه مطلقه ولی فقیه بهعنوان بنیاد خدشهناپذیر این رژیم، کاملا روشن است.
نکته دوم ولی این است که ولایت فقیه برای حفظ تعادل درونی و بیرونی خودش، نیازمند آن است که پی در پی اجزا و باندهای خودش را ببلعد و حذف کند. تک پایه کردن رژیم، باریک کردن قاعده حکومت، یا همان منقبض شدن، برای این رژیم و بقای این رژیم یک امر ضروری است.
بنابراین، این مسیر را از گذشته تابهحال میبینیم. از جمله: بهاستعفا واداشتن بازرگان اولین نخستوزیر خمینی که خود خمینی دولت و نخستوزیری او را به امام زمان منسوب میکرد
عزل بنیصدر اولین رئیسجمهور رژیم که خودش میگفت نویسنده اصل ولایتفقیه در خبرگان بوده،
عزل منتظری جانشین اعلامشده خمینی،
کنار زدن و حذف رفسنجانی که خامنهای را بهقدرت رساند.
حبس خانگی موسوی و کروبی و خانهنشین کردن دو رئیسجمهور دیگر رژیم یعنی آخوند خاتمی و احمدینژاد و زندانی کردن دستیاران آنها... . .
و نکته سوم این است که استراتژی انقباض همواره بهموازات چند خط اساسی دیگر اجرا شده است. که شامل: عملیات دائمی کنترل و سرکوب و سیاست کشتار در قبال قیامها است. همچنین صدور جنگ و تروریسم و بنیادگرایی بهکشورهای منطقه و تلاش برای سلطه یابی بر همه این کشورهاست و بالاخره برنامه بمبسازی اتمی و ایجاد زرادخانه موشکی.
اما نکته چهارم- جزء لاینفک دیگر استراتژی انقباضی عبارت است از: دستاندازی بر ثروت و درآمد کشور، تأمین بسیاری از هزینههای حفظ قدرت با خالی کردن پی در پی سفرههای مردم و سرانجام طفره رفتن از سرمایهگذاری در امور رفاهی، بهداشتی و آموزشی جامعه.
از شروع سال۱۴۰۰، رژیم با افزایش دستوری قیمتها، یعنی با مصوبات رسمی، قیمت مهمترین مواد خوراکی را بسیار بالا برده است. موادی مثل نان، لبنیات، شکر، روغن و شیر. همچنین نرخ کرایه تاکسی و مترو و قیمت محصولات شوینده و لوازم خانگی را هم رسماً بالا برده است.
همه اینها علاوه بر تحمیل انواع مالیاتهای ظالمانه به توده های مردم محروم است.
یک سیاست بهمراتب مخربتر رژیم آخوندی، سرازیر کردن اسکناس بدون پشتوانه در جامعه است. با این سیاست در هر یک از سالهای ۹۷، ۹۸ و ۹۹، رژیم حجم پول را بیش از ۴۰درصد افزایش داد[۲]. و به این ترتیب تورم را به طرز وحشتناکی بالا برد. این یک چپاول وحشیانه اما ناپیداست. چون جیبها و سفرههای مردم را بدون آنکه متوجه بشوند، خالی میکند. و با همین غارتگریها مردم را به خاک سیاه نشانده است.
نکته پنجم در همین موضوع این است که ـ این سیاست انقباضی بهرغم هیاهوی ظاهریاش، کارکرد قدرت رژیم نیست؛ بر عکس بیانگر ضعف بنیادی آن است. چه آن زمانی که خمینی بر جنگ جنایتبار خود با عراق اصرار میکرد و چه این زمان که خامنهای بر برنامه اتمی یا موشکپراکنی در منطقه اصرار میکند، بله هدف فقط قفل کردن جامعه و دور کردن خطر قیام و مقاومت برای سرنگونی است. در این زمینه خوب است توجه شما را بهیکی از دهها و صدها مورد موضعگیری شورا و بهخصوص مسئول شورا جلب کنم که همین دیدگاه را بهروشنی ترسیم کرده است. بهعنوان مثال در اطلاعیه ۲۰شهریور سال۱۳۶۴ مسئول شورا گفته است:
«اصرار خمینی بر ادامه جنگ، به رغم ناتوانیهای بارز اجتماعی و نظامی او برای کسب پیروزی، نه از موضع قدرت بلکه دقیقاً از موضع ضعف است. خمینی جنگی را که بارها ”نعمت الهی“ خوانده است، ادامه میدهد تا بر یک جنگ مهمتر و اساسیتر، که همانا جنگ داخلی او با مردم و مقاومت ایران بوده... سرپوش بگذارد
و از سر باز کردن بحرانها و نارضایتیهای عمیق اجتماعی و از بروز اختلافات و کشمکشهای شدید باندهای درونی حکومت جلوگیری نماید».
این همان هدفی است که امروز هم خامنهای با تک پایه کردن رژیماش دنبال میکند.
استراتژی انقباضی رژیم دقیقاً مترادف اصلاحناپذیریه.
و این همان حقیقت مهمی است که جزء ثابت موضعگیریهای شورای ملی مقاومت در چهار دهه اخیر است. از جمله در مقاطعی که جار و جنجال دو خردادیها تمام فضای سیاسی را گرفته بود شورای ملی مقاومت ایران بدون هیچگونه تردیدی میگفت «رژیم ولایتفقیه هیچگونه قابلیت استحاله و اصلاح ندارد». و مسئول شورا بارها تکرار میکرد که «افعی هرگز کبوتر نمیزاید».
شورای ملی مقاومت در این سالها مبارزه سیاسی وسیعی را با توهمپراکنیها و شعبدهبازیهایی پیشبرد که برای میانهرو نشاندادن رژیم انجام میشد. بهعنوان مثال در بیانیه ۲۵فروردین ۱۳۷۸[۳] تعریف و معیار تشخیص اصلاحطلبان واقعی را ارائه میکند و توضیح میدهد که: «شورای ملی مقاومت ایران معیار تشخیص اصلاحطلبان قلابی از اصلاحطلبان واقعی را تحمیلکردن انتخابات آزاد به رژیم بر اساس اصل حاکمیت مردم میداند.
بله شورا بارها توضیح داده است که نظام حاکم بهدلیل تضاد آشتیناپذیرش با حاکمیت مردم و حقوق شهروندان، اراده و ظرفیت رفرم، گشایش و استحاله ندارد و در این میان هدف واقعی باندهای اصلاحطلب، طولانیترکردن عمر همین رژیم پیرامون «عمود خیمه نظام» است.
اما شعبده انتخابات اخیر رژیم، مراسم خاکسپاری سیاسی اصلاحطلبان قلابی شد، و پاسداران سیاسی و مستخدمان اپوزیسیوننمای ولایت را به عزا نشاند و اصحاب مماشات را آچمز کرد.
یادتان هست که قیام دی ۹۶ پایان ماجرای اصلاحطلب و اصولگرای رژیم را اعلام کرد و از آنجا اصلاح طلبی دروغین بهاغما رفت. سپس حدت یافتن قطببندی میان مقاومت مردم ایران با رژیم، دیگر فضایی برای حیات انگلی آنها باقی نگذاشت. تا این که در انتخابات نمایشی اخیر، بهکلی همه آنها مردار شدند.
با این همه گمان نکنید که این خیانتکاران حرفهیی هرگز از دفاع از بقای ولایت فقیه در برابر قیام و سرنگونی دست برمیدارند. خیر. هرگز.
در آستانه همین انتخابات کذایی، مدیران رسانههای موسوم بهاصلاحطلب با عجله بهنزد جلاد ۶۷ شتافتند و با او بیعت کردند. و در اولین روزهای بعد از شعبده انتخابات، سردمدار آنها آخوند خاتمی که قبلاً لاجوردی دژخیم را خدمتگزار مردم خوانده بود، این بار رئیسی جلاد را منتخب مردم نامید و برای موفقیت او دعا کرد. و در عین حال از یاد نبرد که با مجاهدین و جبهه براندازی مرزبندی کند. [۴]
و حالا، در همین روزها، اصلاحطلبان کذایی در حال عجز و لابه هستند که شاید سرجلاد، پست و مقام و نوالهیی از قدرت بهآنها بدهد.
و واضح است که وقتی بساط اصلاحات پوشالی برچیده میشود، دیگر فضایی برای رنگآمیزی سرداران سپاه بهعنوان رهبر اپوزیسیون و سپس ظاهر کردن آنها در تلویزیون حکومتی برای قدرتنمایی توخالی باقی نمیماند.
دیگر علم کردن سایتها و رسانههای مخالفنما بیفایده میشود و دیگر خیمهشب بازی مستخدمانی که باید رل اپوزیسیون بازی کنند و خود را منتقد مجاهدین بنامند، از دور خارج میشود. بله پردهها کنار میرود و حقیقت صحنه سیاسی ایران بهخوبی آشکار میشود.
بهقول مسعود: «از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ دو قطب بیشتر وجود ندارد: جبهه خلق و مقاومت و آزادی، در برابر ولایت فقیه و جبهه ارتجاع و دیکتاتوری و حفظ نظام و رژیم قتلعام».[۵]
می خواهم نتیجه بگیرم که شورای ملی مقاومت قبل از هر چیز بهدلیل تعهد خود برای سرنگونی استبداد مذهبی بر طینت واقعی رژیم تأکید کرد و از این طریق برای استمرار جنبش مقاومت راه گشایی کرد. آن هم در زمانی که بسیاری با چپ نمایی به موازات ولیفقیه و سپاه پاسداران بجای ارتجاع، آدرس عراق یا امپریالیسم آمریکا و صهیونیسم بینالملل را میدادند. یا اینکه بهدنبال اصلاحات موهوم در درون این رژیم بودند.
این هم روشن است که دیگر نه مماشاتگران میتوانند با ادعای وجود میانهروها در داخل رژیم معامله و رابطه خودشان را توجیه کنند. نه رژیم میتواند جنایتکاران دست پرورده خود را با لباسهای اتوکشیده بهنام اصلاحطلب طرف حساب غربیها کند.
وزیر خارجه پیشین ایتالیا، در گردهمآیی امسال مقاومت گفت: «سالها خودم بهعنوان وزیر خارجه ایتالیا و کمیسیونر اروپا با نمایندگان رژیم و بعضاً با بهاصطلاح اصلاحطلبان در ارتباط بودم. آنها خیلی خوب فریب میدهند و مواضعشان را پنهان میکنند».
و باز نخستوزیر دیگری از ایتالیا که در این گردهمایی صحبت میکرد
درباره سوابق تلاشهای اروپا برای میانهرو کردن رژیم یادآوری کرد: «بسیاری از شما میگفتید غیرممکن است بتوانید به چنین نتیجهیی دست بیابید. اما ما سعی خود را کردیم و شکست خوردیم»
دوستان و رفقای گرامی
سیر وقایع این حقیقت را بهروشنی نشان میدهد که انتصاب سرجلاد رئیسی، برخاسته از ضعف و اضطرار رژیم است.
طرح آنچه خامنهای از آن بهعنوان «دولت جوان حزباللهی» اسم برد، چند ماه بعد از قیام ۹۶ در بیت ولی فقیه ریخته شد. قیام دی سال۹۶، قیام سراسری تیر ۹۷، و قیام سراسری مرداد سال۹۷ و قیامهای پرقدرت دیگری همچون کازرون، خرمشهر، برازجان. برای خامنهای تردیدی باقی نگذاشت که اداره رژیم بهسیاقی که تابهحال بوده دیگر عملی نیست. و بهاین نتیجه رسید که باید با آرایش سیاسی جدیدی در مقابل قیامها خط ببندد.
خامنهای بیانیه «گام دوم انقلاب» یعنی ارتجاع را اعلام کرد که رژیماش هیچ عنوان تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست و بهاصول و مرزبندیهای خود بهشدت حساس است». [۶]
اولین گام مهم اون هم در این مسیر، انتخابات فرمایشی مجلس در سال۹۸ بود.
ترکیبی از پاسداران و اوباش تحت ریاست سرچماقدار رژیم، یعنی پاسدار قالیباف در مجلس ارتجاع
این ترکیب از نظر یکدستی و اتحاد عمل در پیشبرد منافع سپاه پاسداران نسبت بهتمام تاریخچه رژیم بیسابقه است.
و باز گام دیگر، کشتار بزرگ در جریان قیام آبان بود که نشان داد خامنهای، رژیم خود را در لبه پرتگاه میبیند و فقط با خونریزی بزرگ میتواند سقوط آن را موقتاً عقب بیندازد.
نتیجه این که این احتضار سیاسی خامنهای است که در محاصره قیام و شعلههای خشم مردم، ناگزیر از تکپایگی شده است.
حقیقت این است که این تحول، رژیم را وارد شرایطی کرده که بهطور کیفی با هر زمان دیگری متفاوت است. کانون قضایا این است که تکپایه کردن رژیم فقط با جلادی امکان پذیر است که خودش از مهمترین نقاط خصومت میان جامعه ایران و رژیم حاکم است.
بله، قلب داستان، بارز شدن شرایط سرنگونی این رژیم است. بههمین دلیل خامنهای حتی علی لاریجانی، پاسدار دستپرورده خودش را هم در انتخاباتش تحمل نکرد. در حالی که او بهمدت ۲۷سال جانشینی رئیس ستاد مشترک سپاه پاسداران، ریاست رادیو تلویزیون، دبیری شورای عالی امنیت و ریاست مجلس ارتجاع را برعهده داشت.
بنابراین مسیری که خامنهای در پیش گرفته، مسیر قفلشدگی و انسداد است. مسیر بسته شدن میدانهای مانور این رژیم است. این مسیر در سرشت خودش، هرگز تواناییها و ظرفیتها و محرکهای جدیدی برای گشودن معضلات بیشمار جامعه ایران ایجاد نمیکند.
در نتیجه می بینیم که مذاکرات رژیم با آمریکا برای احیای برجام تاکنون به جایی نرسیده و
ارگان رسمی سپاه پاسداران مینویسد که: «احیای برجام، هیچتر از هیچ» است. [۷]
دومین گام مهم در این مسیر این است که، چون او مسیر اصلاحات را بهکلی گل گرفته و وارد شدن بهآن را برای هژمونی خود خطرناک میداند، پس هر گونه گشایش و بهبود در امور اقتصادی و اجتماعی هم نامتصور است.
در همین روزها شاهدیم که آمار جانگداز قربانیان کرونا از ۳۳۰هزار قطعاً فراتر رفته است.
حقیقت این است که این رژیم، ارمغانی جز مرگ و اعدام و قتلعام و سد بستن در برابر قیام آن هم با کلان تلفات انسانی ندارد. واکسن هم به عمد از مردم ایران دریغ شده و همه جانشان به لبشان رسیده است.
امروز بیکاری، رکود تولید، فجایع زیست محیطی، فرار سرمایه، نرخ منفی رشد اقتصادی، تورم سهمگین، زوال ارزش پول ملی و بحران آب و برق بیداد میکند. در همه جا فقر همهگیر شده، گرسنگی میلیونها نفر را بهکام خودش کشیده، و بیکاری و از دست رفتن شغلها همه را بهستوه آورده است. از طرفی نابودی روزانه کسب و کارها بسیاری زندگیها را متلاشی کرده و زنان و جوانان از اختناق و از محرومیت میسوزند.
چنین است که کوه مطالبات انباشته جامعه و طغیان اعتراضها دیگر راهحلی ندارد و آخوندها لاجرم قیامها را در برابر خود خواهند یافت.
همین امروز هم اعتراضها از زیر خاکستر کرونا سر بلند کرده است. از قیام محرومان و سوختبران مظلوم سراوان بلوچستان تا قیام مردم یاسوج، از درگیری مردم دلیر شهرهای الشتر و آبدانان با پاسداران، تا اعتراضهای سراسری مکرر بازنشستگان و معلمان و تظاهرات کشاورزان و دامداران شریف اصفهان و یزد و دامغان. همچنین اعتصاب سراسری کارگران پتروشیمی و صنعت نفت و گاز، نیروگاهها و پالایشگاهها که بیش از سه هفته است جریان داره.
و اعتراضهای مردم قهرمان خوزستان. که همچنان ادامه داره، آن هم با شهدای آن و دستگیریهای روزانه اون.
بله این صدای پای قیامهای بزرگ سراسری است که شنیده میشود. و ادامه خواهد داشت.
و سوم اینکه روی کار آوردن یک سرجلاد، شاخص وضعیت اضطراری و شکنندهیی است که در آن اقدامهای رژیم برای حفظ قدرت خودش، هر روز در جامعه ایران انگیزه قیام و شورش ایجاد میکند.
مهمترین خصلت شرایط حاضر، اضطرار حاکم در این رژیم است. بهاین معنی که:
هر روز و هر ساعت باید آماده فوران شورشها و قیامها در این یا آن شهر شورشی باشد.
هر روز و هر ساعت باید در کابوس طغیان ارتش گرسنگان باشد،
هر روز و هر ساعت باید با عملیات کانونهای شورشی مقابله کند،
هر روز باید منتظر پیامدهای سیاسی و نظامی موشکپرانیها و آتشافروزیهای خود در منطقه باشد.
و هر روز و هر ساعت باید نگران از همگسیختگی بیشتر در قوای سرکوبگر خودش باشد.
دوستان گرامی
هم میهنان عزیز
دکتر مصدق گفت: «در سراسر عمر ملل، قرنها میگذرد تا یکبار فرصتی پیش آید و آنها را به طرف هدف مطلوب بکشد... البته تحولات اجتماعی که با سرنوشت هر مملکتی بستگی دارد کوچک نیست و بدون تحصیل رنج، گنج میسر نمیشود».
به مصدق بزرگ درود! درود! درود!
بله در عمر رژیمهای مستبد و ضدمردمی از جمله رژیم ولایت فقیه، کم نیست مقاطعی که از دینامیزمهای اساسی خود تهی شده و امکان حرکت از آنها سلب میشود. اما این شرایط تنها در صورتی میتواند فرصتی برای آزادی مردم بسازد که مانند میهن ما، جنبش و مقاومت آزادیستانی از دل جامعه برخیزد و این امکان و استعداد را بهفعلیت برساند.
والا هر بهاری بهسرعت به خزان میانجامد.
اینجاست که نقش آلترناتیو دموکراتیک در مسیر پیروزی و بسوی پیروزی با کانونهای شورشی و ارتش آزادی برجسته میشود.
گردهمایی سالانه مقاومت در هفته گذشته تأثیر تعیینکنندهیی در آوار کردن نتایج منفی انتخابات جلاد نشان بر سر خامنهای، ایفا کرد. این گردهمآیی محل تلاقی گرایشهای سیاسی مختلف جامعه بینالمللی بود که همه در محکوم کردن رژیم قتلعام و ضرورت محاکمه بینالمللی رئیسجمهور رسوای آن بهجرم نسلکشی بهاشتراک نظر رسیدند و به همین خاطر غیظ و کین رژیم آخوندی و باندهای مختلف آن یکبار دیگر به شکلی دیوانهوار علیه این مقاومت و اجزاء آن فوران کرد.
اما خوشبختانه امروز با اطمینان میتوان گفت که همین مقاومت، ضرورت حسابرسی از رئیسجمهور جلاد رژیم را در صحنه بینالمللی جا انداخته است.
واکنشهای جنونآمیز آخوندها و مقامات ریز و درشت آن و رسانه های حکومتی و طیف عوامل و مزدوران رژیم و پشتیبانان و رسانه های آخوندنشان، ترس و وحشت از قیام و سرنگونی و حرکت یک جنبش بزرگ و آلترناتیو دموکراتیک در مسیر پیروزی را بازتاب میکنند.
مردم ایران بر آنند که بر کرونای ولایت پیشی بگیرند. این پیام خیزشهای وقفهناپذیر است.
ما از جامعه بینالمللی و مشخصاً از اروپا و آمریکا و مللمتحد میخواهیم حکم خمینی را برای قتلعام زندانیان سیاسی در سال۶۷ یک نسل کشی و جنایت علیه بشریت اعلام کند.
ما برای محاکمه رئیسی و تحریم او در مجامع بینالمللی و ارجاع پرونده حقوقبشر ایران بهویژه پرونده قتلعام سال۶۷ و کشتار آبان سال۹۸ بهشورای امنیت، فراخوان دادهایم و بر آن پا میفشاریم.
زمان آن است که آخوندها را وادار بهسرکشیدن جامزهر حقوقبشر کنیم.
و این رسالت با مقاومت و قیام و با ارتش بزرگ آزادی البته و قطعاً دستیافتنی است.
دو روز پیش، بیست و پنجم تیر ماه، سالروز فتح تهران توسط مجاهدان و رزمندگان انقلاب مشروطیت ایران علیه استبداد سلطنتی بود که در سال۱۲۸۸ از رشت و اصفهان برخاستند و تهران را از اشغال نیروهای مستبد و سلطه شاه و شیخ آزاد کردند. دور نیست که تهران عزیز ما باز هم توسط ارتش قیام و آزادی از چنگ استبداد دینی و آخوندهای اشغالگر، آزاد شود.
سلام بر قیام و آزادی
سلام بر مردم ایران و کانونهای شورشی
سپاس و درود بر همگی شما
[۱] ـ شورای بازنگری قانون اساسی، جلسه پنجم
[۲] ـ مسعود نیلی، مصاحبه با روزنامه آرمان شرق، ۱۲تیر۱۴۰۰
۲ـ قطعنامه شورای ملی مقاومت ایران، نشریه مجاهد، شماره۴۳۶، ۳۱فروردین ۱۳۷۸، ص۱
[۴] ـ پیام محمد خاتمی بهمناسبت انتخابات ریاستجمهوری ـ ستاره صبح اول تیر ۱۴۰۰
[۵] ـ پیام ۴خرداد ۱۴۰۰
[۶] ـ بیانیه «گام دوم انقلاب» خطاب به ملت ایران، سایت خامنهای ۲۴/۱۱/۹۷
[۷] ـ روزنامه جوان، ۲۱ تیر۱۴۰۰
مطالب مرتبط
اجلاس دو روزه شورای ملی مقاومت ایران ـ اجلاس خوزستان به پا خاسته
شورای ملی مقاومت؛ سرمایه امروز و فردای ایران