شعارهای ساختار شکنانه
شعارهای ساختار شکنانه ـ ۱۰مرداد۱۴۰۰
سلسله قیامهای خوزستان از روز ۲۴ تیرماه شروع شد، قیامهایی که شرارههای آن به سرعت به شهرهای دیگر رفت ۱۴ استان و ۵۰ شهر را در برگرفت.
تهران و خیزش مردم آن نقطه عطف این سلسله قیامها بود، جوانان و مردم تهران به میدان آمدند و با شعارهای رادیکال و ساختارشکنانه از ابتدا نشان دادند که خواسته آنها صنفی نیست، بلکه خواست آنها سرنگونی حاکمیت ولایت فقیه است.
در سایر شهرهای میهن هم شعارها رأس حاکمیت را هدف قرار داده بود و خواست صنفی، مطالبه اصلی نبود.
این قیام اثبات کرد که، از قضا با شعارهای ساختارشکنانه و رادیکال میتوان به خواستهای صنفی دست پیدا کرد.
هر جا که شعارها فقط صنفی بوده، رژیم اهمیتی نداده و با بیجواب گذاشتنهای طولانی تلاش کرده معترضین را خسته و فرسوده کند.
اما هر جا که به قول خودشان موضوع امنیتی شده، یعنی به شعارهای رادیکال و قیام کشیده شده، رژیم بلافاصله به دست و پا افتاده تا موضوع را حل و فصل کند.
یک نمونه مؤسسات مالی و مالباختگان بود، تا زمانی که اعتراضات آنان در حد این بود که پولهایشان را میخواستند، رژیم توجهی نمیکرد و اصلا ککش هم نمیگزید، اما همین که به خیابان و شعار کشیده شد تلاش کرد این معضل را حل کند.
بگذریم که راه حل هم در واقع غارتگرانه و با چاپ پول از جیب مردم اما مهم این بود که با تظاهرات در کف خیابان با شعارهای ضد حاکمیت و ساختارشکنانه رژیم تسلیم شد.
بنابراین یکی از درسهای این سلسله قیام این است که خواست صنفی هم با شعار مرگ برخامنهای و شعارهای رادیکال و ساختارشکنانه قابل اعاده است، وگرنه رژیم کمترین اهمیتی نمیدهد.
این مهم یعنی بدست آوردن مطالبات صنفی با شعارهای ساختارشکنانه به ماهیت رژیم برمیگردد، از آنجا که رژیم عبد و عبید زور و موازنة قواست، این شعارها رژیم را بشدت میترساند و تلاش میکند با هر شامورتیبازی یک کاری بکند.
از طرف دیگر این رژیم ضد بشر است، و شعارهای اعتراضی و صنفی کمترین تأثیری روی آن ندارد.
بنابراین سلسله قیامهای خوزستان تا اصفهان و لرستان و تبریز و تهران، اثبات کرد که شعار ساختارشکنانه قویترین سلاح در دست مردم ایران است که با آن میتوانند حق و حقوق خودشان را ولو درصدی پس بگیرند.
مطالب مرتبط
راهگشایی کانون های شورشی در قلب قیام خلق با درود به تظاهرکنندگان مقابل تئاتر شهر در تهران
وحشت سلامی سرکردهٔ سپاه پاسداران از دشمن و قیام