استاندار ایوبونه: برسمیت شناختن سازمان مجاهدین خلق ایران

استاندار ایوبونه – رئیس پیشین سازمان ضد جاسوسی فرانسه (د اس ت)

به عنوان نتیجه‌گیری از داستان وحشت واقعی که با شهادتهایی که شنیدیم برایمان ترسیم شد، من می‌توانم بگویم که این شهادتها اینقدر تاثیرگذار هستند که مرا مسحور خود کردند. تا آنجا که به من برمی‌گردد، می‌خواهم دو احساسم را برایتان بازگو کنم. اولین احساس این است که من در اشرف هستم، بدون هیچ پسوندی، نه اشرف۳ بلکه اشرف.

در سال ۱۹۹۳ به دعوت مسعود رجوی من این فرصت را یافتم که با اشرف آشنا شوم. در آن سال من در اشرف با مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی ایران آشنا شدم و دیدم که آماده به جنگ است، با یگانهای زرهی، پرسنل تانکهایی که تماما متشکل از زنان بود. آنها کاملا آماده عملیات بودند و تجهیزاتشان از ارتش ایران به غنیمت گرفته شده بود.

در آنجا من با مسعود رجوی گفت و گو کردم و به این توافق رسیدیم که برای خلاصی از شر آخوندها نیاز است به حضور گسترده مردمی و همچنین یک نیروی نظامی. چون در جهانی که با آن آشنا هستیم، به سختی می‌شود از شر یک دیکتاتوری خلاص شد، بدون تکیه بر یک نیروی نظامی.

این دومین نتیجه‌گیری است که می‌خواهم امروز روی آن انگشت بگذارم. امروز بعد از همه مصیبتهایی که بر مقاومت ایران نازل شدند، مقاومت ایران با شایستگی تمام از آنها عبور کرد؛ مصیبتهایی که ازجمله به دلیل بزدلی، کمبودهای ما و فراموشکاریهای ما رخ دادند. به رغم این حملات شدیدی که فراموش نکنیم که منجر به متهم کردن و گذاشتن سازمان مجاهدین خلق ایران در لیست سازمانهای تروریستی شد. لیستی که با مبارزات حقوقی و قانونی دشواری با آن مقابله شد، مقاومت موفق به پشت سر گذاشتن این دوره بسیار دشوار شد. الآن باید نیرویی را تشکیل داد که توان سرنگونی این حکومت را داشته باشد. به این خاطر، مقاومت ایران باید سیاست و اقداماتی را اتخاذ کند و به خوبی آنها را پیش ببرد. تا آنجا که به من بر می‌گردد به شدت تحت تاثیر نفوذ یا بهتر است بگویم لنگرانداختن مقاومت در داخل دستگاه حکومتی قرار گرفته‌ام و همچنین کیفیت اطلاعاتی که بدست می‌آورد و در این رابطه می‌دانم چه می‌گویم چون در بخشی از زندگی‌ام شغلم همین بوده، و می دانم موثر بودن دستگاه اطلاعاتی سازمان مجاهدین خلق ایران یعنی چه .

آیا ما باید فقط تماشاگر زیر علامت سوال بردن حکومت ایران باشیم؟ یا قدرت و بخصوص حق و به ویژه التزام داریم به کمک به آن برویم؟ من بر این باورم. و فکر می‌کنم که فراخوانهایی که الآن شنیدیم برای به رسمیت شناختن سازمان مجاهدین خلق ایران به عنوان نماینده مردم ایران در صحنه بین‌المللی، تنها راهی است که پیش پای ماست و این به هر حال راهی است که در آن ما می‌توانیم به آنها کمک کنیم و در این راه می‌توانیم همراه آنها پیشرفت کنیم.

آزادی مسیری است طولانی. ما در حال گرامیداشت برخی از سرفصلهای آن هستیم مثل سالگرد اعلام استقلال آمریکا مثل 14 ژوئیه سالگرد تسخیر زندان باستیل و هشت روز پس از آن جشن ملی بلژیک. ما می‌دانیم از چه سخن می‌گوییم. ما می‌دانیم که در اروپا این آزادی را به مرور بدست آوردیم: ابتدا استانهای متحد هلند، سپس انگلستان که اولین دموکراسی پارلمانی تاریخ جهان به شمار می‌رود و بعد هم آمریکا و فرانسه.

امیدوارم که بتوانیم نیرو و اقداماتی را از سر گیریم که منجر به تدوین بیانیة صلح توسط کنواسیون فرانسه در سال ۱۷۹۳ شد. آن یک لحظه شگفت‌انگیز و بسیار شورانگیز تاریخ بود که در آن انقلاب فرانسه با بیانیه صلح کل جهان را مخاطب قرار داد. البته این بیانیه سالیان دراز بی‌حاصل ماند. اما ما می‌توانیم همراه با دوستان ایرانیمان بار دیگر با این بیانیة صلح، جهان را مخاطب قرار بدهیم، ازجمله با افشاگری در مورد فعالیتهای اتمی رژیم ایران

از حسن توجه شما ممنونم و باز هم منتهای تحسین خودم را به شما ابراز می کنم .
لطفا به اشتراک بگذارید: