۱۶اردیبهشت سالروز شهادت مجاهد خلق مجید شریف واقفی و سوزاندن جسد او توسط اپورتونیستهای چپنما
۱۶اردیبهشت سالروز شهادت مجاهد خلق مجید شریف واقفی و سوزاندن جسد او توسط اپورتونیستهای چپنما ـ ۱۶اردیبهشت۱۴۰۰
اردیبهشت، یادآور خاطرهیی دردناک در جنبش انقلابی مردم ایران و بهخصوص سازمان مجاهدین خلق ایران است. در روز ۱۶اردیبهشت سال۱۳۵۴، سردمداران خیانتکار جریان اپورتونیستی چپنما که با یک کودتای خائنانه و با غصب نام و آرم و تمامی امکانات سازمان، مدعی تغییر ایدئولوژی سازمان شده بودند، دست بهترور ناجوانمردانه مجیدشریفواقفی زدند. بدینترتیب مجاهد قهرمان مجیدشریفواقفی، خون پاکش را فدیه ایستادگی بر سر پیمان و آرمان و اصول سازمان در برابر اپورتونیستهای چپنما کرد.
مجاهد شهید مجیدشریفواقفی بعد از ضربه شهریور سال۵۰ و دستگیری بخش عمده اعضا و کادرهای سازمان در کنار مجاهدان کبیر احمد و رضا رضایی و فرمانده، کاظم ذوالانوار، نقش عمدهیی در بازسازی تشکیلات سازمان ایفا نمود.
پس از دستگیری فرمانده ذوالانوار، مجید در مهرماه ۵۱ بهعضویت مرکزیت سازمان درآمد. او در جریان سلطه منحرفان چپنما بر سازمان تلاش کرد تا با گردآوری عدهیی از اعضای سازمان که بر اثر اقدامهای ضدانقلابی اپورتونیستها پراکنده شده بودند، در برابر جریان اپورتونیستی و غصب مواضع و امکانات سازمان مقاومت کند. کاری که خشم چپنمایان خائن را برانگیخت و موجب شد توطئه قتل او را طرحریزی کنند.
خائنان چپنما که تصور میکردند با نابودی فیزیکی مجید و یارانش میتوانند رشد و بالندگی شجره طیبه مجاهدین را متوقف کنند، در بعد از ظهر روز ۱۶اردیبهشت در یکی از خیابانهای خلوت تهران، او را بهشهادت رساندند و پس از انتقال پیکر بیجانش بهبیابانهای حومه تهران، آنرا بهآتش کشیدند.
اپورتونیستهای چپنما، با ضربه خیانتبار خود بهبزرگترین سازمان انقلابی و جنبش انقلابی علیه رژیم شاه، بزرگترین خدمت را بهساواک نموده و موجب بروز زودرس و قدرتگیری جریان راست ارتجاعی بهسردمداری خمینی و آخوندهای وابسته بهاو گردیدند. ضربه جریان اپورتونیستی چپنما بر پیکر سازمان در سال۵۴، بسا عظیم و سهمگین بود و تمامیت سازمان را از جهات مختلف بهزیرضرب برد.
اینضربه بهلحاظ ایدئولوژیک، سیاسی، تشکیلاتی، تاریخی و اجتماعی بههیچوجه با ضربه ساواک در سال۵۰، که در آنبیشاز ۹۰درصد کل کادرهای سازمان و صددرصدمرکزیت سازمان دستگیر شدند، قابلمقایسه نبود و بسا سهمگینتر، سختتر و تلختربود و آثار مهلکتر و تباهکنندهتری داشت.
در یککلام در سال۵۰ سازمان از دشمن اصلیش یکضربه نظامیخورد ولی از لحاظ سیاسی، ایدئولوژیک و حتی اجتماعی، سرفرازبود و از قضا جهش و ارتقاء تصاعدیش از همان زمان آغاز شد و با اقبال عظیم سیاسی و اجتماعی مواجه شد.
بهدنبال ضربه سال۱۳۵۰، اخبار مقاومتهای مجاهدین در زندان و در زیر شکنجه و همچنین دفاعیات کوبنده و مؤثر آنها در دادگاهها، برای اولین بار در بین مردم، آنهم در شرایط اختناق و سکون و سکوت آندوران منعکس میشد و بهآنها روحیه و امید میداد. اما در نقطه مقابل آن، ضربه اپورتونیستها یکضربه ایدئولوژیکی از درون بود. یک جریان خائنانه که با کودتای اپورتونیستی بر سرنوشت سازمان مسلط شده بود و با غصب نام و آرم سازمان مدعی بود که سازمان، تغییر ایدئولوژی داده و مارکسیست شده است. سازمانی که ایدئولوژی مشخص اسلام انقلابی را با آرم و آیه و شعارهای خود متجلی میکرد و خون بنیانگذاران و اعضای مرکزیت و دیگر کادرهایش را در اینراه و برای اینآرمان نثار کرده بود.
ضربه اپورتونیستی نهفقط تمامی دستآوردهای سازمان را تا آن تاریخ بهباد میداد بلکه آثار منفی و مخرب آن، سازمان را بهزیرصفر پرتاب میکرد و تا آنجا که بهشرایط مشخص آندوران برمیگردد، ضربه قابل جبرانی نبود. مجاهد قهرمان مجیدشریفواقفی در مقابل این کودتای اپورتونیستی مقاومت کرد و بر اصول سازمان پافشاری نمود. او خواستار آن بود که ارتباط فعالتر با زندان برقرار شود و مشکلات و مسائلی را که اپورتونیستها ابتدا بهصورت ابهام و سؤال مطرح میکردند، بهزندان انتقال داده و بهاطلاع مسعود، یگانه بازمانده مرکزیت و رهبری سازمان برساند. اما اپورتونیستها که اهداف شومی را در سر میپروراندند اولینکارشان تصفیه مجید بود.
آنها تمام امکانات مادی و حتی سلاح او را گرفتند، ایندر شرایطی بود که او برای ساواک شناختهشده و جانش در خطر بود. در شرایطی که مجاهد شهید شریفواقفی برای بازسازی تشکیلات سازمان و برقراری ارتباط با کسانی که بهاصول سازمان وفادار مانده بودند، تلاش میکرد و نیازمند مباحث و آموزشهای ایدئولوژیک سازمان برمبنای منابع اصیل و تدوین شده سازمان بود، اپورتونیستها کلیه منابع سازمانی را از بین برده و از دور خارج کرده بودند. آنها برای اعمال فشار بر مجاهدین و وادار کردن آنها بهدستکشیدن از عقاید خود از هیچ رفتار سرکوبگرانه و ضدانسانی فروگذار نکردند. تمام امکانات را از آنها دریغ میکردند، آنها را ایزوله کرده و تحتفشار قرار میدادند، تصفیه میکردند و حتی امکانات مادی را در یک اقدام کاملاً غیرانسانی از آنها سلب میکردند.
ایجاد جو سانسور و از بین بردن کلیه اسناد و مدارک آموزشی سازمان، یکی دیگر از اقدامهای آنان برای دستیافتن بهاهداف ضدانقلابیشان بود. اقداماتی که سرانجام بهترور ناجوانمردانه مجیدشریفواقفی منتهی شد، اما خائنان و منحرفان نمیتوانستند بفهمند که «نور حقیقت» خاموشیناپذیر است. چرا که در دل سیاهترین شبهای ارتجاع و دیکتاتوری و در بدترین شرایط زندانها و شکنجهگاههای ساواک شاه، مسعود رجوی با شایستگی و استواری تمام، توانست حیات و آینده مجاهدین و آرمان و سازمان پیشتاز رهاییبخش خلق را زنده و سرفراز و بالنده و توفنده بهپیش ببرد.
در پرتو رهبری مسعود، خون پاک مجیدشریفواقفی و یارانش نیز همچون خونهای پاک همه مجاهدین شهید و بهویژه خون مطهر بنیانگذاران سازمان، جوشید و خروشید و شجره طیبه مجاهدین را در توفان هجوم ایلغار خمینی، این مهیبترین نیروی ضدانقلابی تاریخ معاصر، هر روز سرفرازتر و بالندهتر پیش برد و بهرغم همه توطئهها و سرکوبیها مجاهدین هر روز در مسیر آرمان و چشمانداز پرشور رهایی و توحید، قلههایی بس رفیع و باشکوه را درنوردیدند وبا چنین پشتوانه تاریخی، ایدئولوژیکی و تشکیلاتی توانستند بزرگترین ابتلائات را بهسلامت از سر بگذرانند و با پایداری پرشکوه خود از شر کثیر، خیر عظیم استخراج کنند و انسجام تشکیلاتی خود را در زیر بزرگترین تهاجم نظامی و سیاسی حفظ نمایند.
مطالب مرتبط
مجید شریف واقفی، شهید ایستادگی برسر آرمان و اصول، دربرابر اپورتونیستهای چپنما
سالگرد شهادت مجاهد قهرمان مجید شریف واقفی - شانزده اردیبهشت