روزها و یادها هفته چهارم اسفند
20 اسفند 1358 سخنرانی برادر مجاهد مسعود رجوی در گردهمایی تبریز
در روز 20 اسفند 58 شهر مجاهد پرور تبریز، شاهد دیدار مجاهدین خلق از زادبوم ستارخان بود.
قلب شهر در استادیوم جهان پهلوان تختی (باغشمال) به تپش درآمده بود.
همه جا صحبت از ستار، مسعود و موسی بود در سطح شهر، پلاکادرهایی با مضمونهای خوشامدگو به مجاهدین نصب شده بود.
سیل جمعیت از کارخانجات مختلف تبریز و از شهرهای دور و نزدیک به سوی استادیوم جاری میشدند.
[caption id="attachment_89183" align="alignnone" width="356"]

آنها همراه خود عکسهای پد طالقانی و محمد حنیف نژاد و دسته های گل میآوردند. پیر و جوان و میلیشیای قهرمان از شهرهای ارومیه
و بناب، اردبیل و مرند، خوی و میانه، سراب و شبستر، شرفخانه و صوفیان و مراغه خود را به محل محل میتینگ میرساندند.
در محل میتینگ شعارهای «رجوی قهرمان، حامی زحمتکشان، «میلیشیا میلیشیا، تبلور ارادهی خلق ما» را فریاد میکشیدند.
[caption id="attachment_89186" align="alignnone" width="356"]

در این روز تاریخی و بیاد ماندنی مسعود رجوی به سخرانی پرداخت، ایشان دربخشی از سخرانی خودگفت:
«چنین بود که از خون سرداران و سالاران آزادی، نسل جدیدی خوشه کرد.
در گذرگاه شب تار، همانجایی که ستارخان روی دروازه نور پیکار میکرد.
اخگران سرخ خوشه زدند. «ثقهالاسلام» ها «شیخ سلیم» ها «خیابانی» ها،
«فرزندان علی موسیو» و «حاج علی دوافروش»، «حنیف نژاد» ها،
«سعید محسن» ها، «بدیع زادگان» ها «صمد» ها، «گل سرخی» ها؛
و هزاران گل سرخ دیگر، خوشههای مثل ستاره پر گلاند، خوشه اختر سرخ با طنینهای سترگ،
عاقبت کوره خورشید، گدازان خواهد شد؛ و طومار هرگونه ستم و استثمار را درهم خواهد پیچید،
ولی ما تمام خلقت و طبیعت را گواه میگیریم که سرانجام زمستان بهرهکشی و استثمار سپری خواهد شد
و با به کمال رسیدن انقلابمان بازهم روح سردار، خنده بر لب، همچو گل خورشید بر کوه بلند، جلوه خواهد کرد».
23 اسفند 1358 شهادت رضا حامدی توسط مزدوران رژیم آخوندی
رضا حامدی یک هوادار شناخته شده مجاهدین در شهرستان خمین,
هنگام بازگشت از کتابفروشی هواداران مجاهدین توسط رگبار مسلسل پاسداران جنایت پیشه، ترور شد.
جنایتکاران برای سرپوش گذاشتن بر جنایتشان, پیکر غرقه به خون او را ربودند تا وانمود کنند
او تصادف کرده .پاسداران, شبانه اقدام به انتقال پیکر رضا به سردخانه اراک نمودند.
ولی حقیقت به سرعت روشن شد.
هواداران مجاهدین در سردخانه اراک از پیکر رضا حامدی، عکس گرفتند و این عکس در نشریه مجاهد چاپ شد.
[caption id="attachment_89196" align="alignnone" width="356"]

5گلوله روی ناحیه سینه و شکم رضا دیده میشد؛ اما نظریه پزشک قانونی و جواز دفن, علت فوت را تصادف اعلام کرده بود.
” لازم به ذکر است که در دوران دو و نیم ساله فعالیت سیاسی مجاهدین پس انقلاب 57,
بیش از 50 نفر از هواداران مجاهدین با چنین شیوههایی ترور شده و به شهادت رسیدند
در حالیکه سازمان, اعضا و هوادرانش مطلقا پایبند فعالیت مسالمت آمیز سیاسی بودند
و حتی در یک مورد اقدام به مقابله به مثل یا تلافی در دفاع مشروع از خود ننمودند.
24 اسفند 1332شهادت کریمپور شیرازی، روزنامهنگار و شاعر آزادیخواه
«...به قرآن مجید سوگند یاد کردهام که حقایق را بگویم و بنویسم ولو این که به قیمت جانم تمام شود.
من با خدای خویش عهد و پیمان محکمی بستهام... چون من پردههایی را بالا میزنم که در زیر آن هزارها خیانت،
هزارها فساد و هزارها بدبختی و بیچارگی نهفته است...
من جداً مصمم هستم که این مبارزه سر سخت و آشتیناپذیر را تا سرحد مرگ شرفمندانه سرخ
که ایدهآل و آرزوی دیرین من است، دیوانهوار دنبال کنم.
چون من کاملاً در طی انتشار این سه شماره روزنامه شورش,
خطر را پیشبینی و احساس میکنم و ناچار در مقدمه، شهادتین خود را ادا کردهام...»
[caption id="attachment_89198" align="alignnone" width="356"]

روز بیست و چهارم اسفند ماه سال 1332 امیر مختار کریمپور شیرازی,
مدیر روزنامة ”شورش” و یکی از یاران وفادار دکتر مصدق توسط دژخیمان شاه به شهادت رسید.
مزدوران دربار, در زندان، روی بدن کریمپور نفت ریختند و او را به آتش کشیدند.
روزنامهنگار و شاعر مردمی کریمپور شیرازی یکی از برجستهترین چهرههای نهضت ملی ایران بود که با قلم روشنگر و متعهد خود,
دشمنان داخلی و خارجی و در رأس همه دربار شاه را افشا میکرد.
کریمپور شیرازی پس از کودتای ننگین 28مرداد، به زندگی مخفی روی آورد.
اما در مهرماه همانسال دستگیر شد.
کریمپور به رغم این که بارها زیر فشار دربار شاه قرار گرفت تن به تسلیم نداد و از آرمان آزادیخواهی ملت ایران کوتاه نیامد.
25 اسفند 1371 شهادت محمد حسین نقدی شهید سرفراز مقاومت
محمد حسین نقدی، نماینده شورای ملی مقاومت ایران در ایتالیا،
هنگامی که عازم دفتر کارش در رم بود مورد تهاجم تروریستهای رژیم آخوندی قرار گرفت؛ و به شهادت رسید.
محمدحسین نقدی در 5 فروردین ماه 1330 در یزد متولد شد.
در شیراز در رشته زمین شناسی دانشگاه شیراز به تحصیلات خود ادامه داد.
در دوران دانشجویی، او چندین بار به خاطر اعتراضات دانشجویی دستگیر و زندانی شد.
[caption id="attachment_89204" align="alignnone" width="356"]

او در تیرماه1360 به عنوان کاردار سفارت رژیم در ایتالیا منصوب شد.
اما 8ماه بعد، در اسفند1360 زمانی که خمینی با حذف آخرین قطرات آزادی,
چهرهٌ ضد بشری خود را عیان کرد؛ نقدی , سفارت رژیم را ترک و به صفوف مقاومت ایران پیوست.
او فعالیت خود را بعنوان عضو هیأت نمایندگی شورای ملی مقاومت در ایتالیا شروع کرد
و از سال1363 نماینده مسئول شورا در این کشور شد.
تصمیم قاطع نقدی در آن دوران، از شناختش نسبت به ماهیت رژیم آخوندی ناشی میشد.
نقدی در نامهای برای رئیس جمهور برگزیده مقاومت نوشته بود:
”هیولای آدمخوار، برخاسته از تاریکترین زوایای قرون و اعصار و ارتجاعی ترین جنبههای فرهنگ ایران،
با کوله باری از ضحاک تا یزید، شاید به دیو پلید شاهنامه بیشتر شبیه باشد،
یک پارچه سنگ، سیاه، بیروح، بیوجدان، بیعاطفه، او تجسم سنگین کینه و نفرت است.
بیذرهیی عشق. طبیعتا در مقابله با چنین هیولایی، هر ایرانی در برابر یک پرسش قرار میگیرد بود و نبود.“