بیانیه چهلمین سالگرد تاسیس شورای ملی مقاومت ایران ـ فصل هشتم قسمت چهارم ـ اجلاس جهانی ایران آزاد
فصل هشتم: اجلاس جهانی ایران آزادرژهٔ بزرگ در چهلمین سالگرد تأسیس شورا پادزهر کرونای ولایت ـ قسمت چهارم ـ ۲۱مهر۱۴۰۰
آخوند علوی، وزیر اطلاعات روحانی، در ۲۰بهمن ۹۹ در یک خودنمایی احمقانه اعتراف کرد که ساختن فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی برای شیطانسازی از مجاهدین کار وزارت اطلاعات است. سردژخیم اطلاعات آخوندها گفت: «با توجه به تجربیاتی که من داشتم در وزرات، وزرات را وارد کار ساخت فیلم و سریال کردیم. با فیلم و سریال هم کار آموزش عمومیصیانت جامعه در برابر جاسوسی و اهداف اطلاعاتی را محقق بکنیم. فیلمهای روباه، ماجرای نیمروز، سیانور، امکان مینا، روز صفر، شبی که ماه کامل شد و سریالهای پازل، رؤیایی که تعبیر و ارانه شد، سارق روح، خانهٔ امن محصول این بود که با همکاری عزیزان انجام دادیم».
در این میان دروغهای «خرواری» روزانهٴ وزارت اطلاعات و مزدوران هم جای خود دارد. در بهمنماه گذشته اطلاعات آخوندی تلاش کرد سوزش و جنون خود از بزرگداشت قهرمان ملّی سرهنگ خلبان بهزاد معزی را از طریق انجمنهای نجاست و مزدوران معلوم الحال وزارت چنین تسکین بدهد که گویا سرهنگ معزی سه هفته در بیمارستان بوده و نمیخواسته با مجاهدین ارتباط بگیرد، «نمیخواست سر قبرش بیایند. نمیخواست در تدفینش شرکت بکنند... سرهنگ مطلقاً جواب اینها را نمیداد. تلفنهایش رو قطع کرده بود»
همزمان «اینترلینک»، شعبه دیگر وزارت اطلاعات نیز به رله کردن همین اراجیف پرداخت.
متعاقباً، «کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورا» فاش کرد که «حساب توئیتری به اسم مریم معزّی در ماه ژانویه ۲۰۲۱ و به احتمال زیاد بعد از درگذشت سرهنگ و به فرموده برای درج همین اراجیف ایجاد شده است و فالوورهای او تماماً معلوم الحال هستند از قبیل ”انجمن نجات“، ”مزاحمین ضدخلق“، “فدایی رهبرم (خامنهای)“، ”اسراییل ۲۵سال آینده را نخواهد دید“ و ”جهادگر و سرباز جان برکف سیدعلی“».
۷۴- نمونهٴ جالب توجه دیگر را خانم گیسو شاکری، هنرمند مبارز میهنمان که بهعنوان ناظر در اجلاس اخیر شورا شرکت داشت، در اجلاس بازگو کرد.
خانم شاکری در مورد «بازتابهای هیستریک و جنونآمیز رسانههای داخلی و سردمداران رژیم و مزدوران کف به دهان آورده» گفت:
«در حقیقت این جبههبندی و صفبندی بین مردم و رژیم با تمام عوامل و مزدوران و نفوذیهایش را مشخص میکرد. اگر یک نمونه این صفبندیها را بتوانم اینجا بگویم همان یارویی است که در استکهلم نشسته است، بلندگوی وزارت اطلاعات است که عین گفتههایش را در سایتهای رژیم میتوانیم ببینیم... حتی مدتها قبل از این اجلاس ترفندهایی در جریان بود از اینکه به مردم در استکهلم زنگ میزدند و حتی تاریخ کنفرانس را اشتباه به آنها میگفتند و میگفتند ما از طرف مجاهدین زنگ میزنیم و تاریخ اشتباه میگفتند از این کارهایی که رژیم میکرد برای جدا کردن و ضربهزدن به این مقاومت».
خانم شاکری افزود:
«برنامهریزیهای دیگری هم کرده بود... این نکته را میگویم فقط برای آگاهی و اطّلاع شما و دیگر عزیزانی که در جلسه حضور دارند. که این از تهدید و یادداشتهای تلفنی و کوشش در شکستن درب ورودی محل مسکونی ما شروع شد. بعد برای ایجاد رعب و وحشت بود. منتهی من که از این چیزها نمیترسم. تا حتی فرستادن افرادی در لباس دوست و آشنا و دلسوز با گفتن مشتی اراجیف و قصه و خیالپردازیهای بیمارگونه و زنستیز با نام افشاگری ولی با هدف تخریب رهبران مقاومت یعنی شما [خانم رجوی] و مسعود و خدشهدار کردن باورهای من برای فراهم کردن یک شرایطی برای قطع رابطه با مقاومت. اما زهی خیال باطل. ما ایستادهایم. ماندگار و سربلندیم در برابر تاریخ. با انتخاب آگاهانهٴ در کنار مردم بودن؛ در کنار مقاومت بودن، با در راه آزادی بها دادن. بله، این است رمز ماندگاری و ایستادگی ما... خفّت و خواری از آن شماست که میخواهید راه مبارزه را سد کنید و به انحراف بکشانید و در نهایت خوراک مار شانههای ضحّاک زمان را از مغز آزادیخواهان فراهم کنید و بیشتر و بیشتر در باتلاق رژیم فرو برید. ننگ بر شما باد. ما چشماندازمان دریاست. هیچ بوی تعفّن و گند مردابی توجهمان را جلب نمیکند».
واضح است که اطلاعات آخوندها از این «سلولهای خفته» که آنها را بر سر بزنگاهها به مأموریت میفرستد، کم ندارد.
در بهمن ۹۹ تلویزیون آلمان از کشف «یک حلقهٔ بزرگ جاسوسی در اروپا» تحت هدایت دیپلمات ـ تروریست بمبگذار (برای ترور خانم رجوی) توسط پلیس آلمان خبر داد. تنها در یک دفترچه متعلّق به اسدالله اسدی ۲۸۹ دستنویس شامل آدرس مراکز دیدنی، مغازهها، هتلها و رستورانها با ذکر زمان و مکان در ۱۱کشور وجود داشت:
- «در میان یافتههای پلیس آلمان از وسایل اسدی، یک دفترچه یادداشت دیگر که شطرنجی، به رنگ سبز و۲۰۰ برگی است نیز وجود دارد. همراه با رسیدهایی که نشان میدهد این دیپلمات رژیم ایران در میان افرادی در کشورهای مختلف اروپایی ”پول نقد“ توزیع کرده است».
- «آنچه توجه پلیس را جلب کرده این است که اسدی به هنگام دستگیری چندین قبض دریافت پول همراه داشته که نشاندهنده پرداختهای نقدی است. گیرندگان این پولها افرادی با نامهای بسیار رایج ایرانی هستند که رسیدها را امضا کردهاند و هنوز هویت آنها مشخّص نشده است. از جمله یکی از این افراد مبلغ دو هزار و ۵۰۰یورو دریافت کرده و دیگری پنج هزار یورو و شخص دیگری دریافت یک لپتاپ را تأیید کرده است. نیروهای پلیس اداره جنایی احتمال میدهند که این پرداختها میتواند مزد افرادی باشد که برای جاسوسی استخدام شدهاند».
- «اداره جنایی فدرال آلمان (BKA) به مأموریت از دادستان کل این کشور در حال تحقیق پیرامون فعالیتهای اسدی است»
در اینجا باید یک «کد» شناخته شده اطلاعات آخوندها، بهنقل از بیانیهٔ تفصیلی شورا در ۷تیر ۱۳۹۲ را یادآوری کنیم:
«کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورا از سالها پیش بر اساس اطلاعات موثّق اعلام کرده است که اطلاعات آخوندی شایع میکند، مجاهدین و همراهان شورایی آنها به هرکس که مخالف آنها باشد، بیدریغ برچسب اطلاعاتی میزنند. منظور از این کار تعبیه کردن یک چتر و حفاظ سیاسی برای عوامل و مأموران و مرتبطان اطلاعات آخوندهاست تا بدین وسیله سفیدسازی شوند و بتوانند خود را ”منتقد“ یا ”مخالف مجاهدین“ جا بزنند و یا در سلک منتقدان و مخالفان مجاهدین بهخوبی جاسازی شوند. تا آنجا که به اطلاعات آخوندها مربوط میشود، خاستگاه و عنوان“اعضای سابق مجاهدین“ نیز در همین رابطه است. ارگانهای امنیتی و ادارات حراست کشورهای مختلف اروپایی در گزارشهای سالانهٔ خود تاکنون بارها و بارها این قبیل تلاشهای اطلاعات آخوندها برای نفوذ در صفوف اپوزیسیون رژیم را برملا کردهاند.
بهعنوان مثال، اداره فدرال حراست از قانون اساسی در آلمان (که همان سازمان امنیت داخلی این کشور است) در گزارش منتشر شده در ژوئیه ۲۰۱۲ خاطرنشان کرد:
”فعالیتهای جاسوسی (رژیم) ایران که علیه آلمان صورت میگیرد اغلب توسط وزارت اطلاعات انجام میشود. یک موضوع محوری در فعالیتهای جاسوسی ایران شناسایی مخالفان تبعیدی در بین جامعه ایرانیان مقیم آلمان میباشد که جمعیت آنها به ۵۰هزار نفر بالغ میشود. در این میان سازمان مجاهدین خلق ایران و چتر سیاسی آن شورای ملّی مقاومت ایران، بهطور خاص، در مرکز این فعالیتها قرار دارند. علاوه بر این، واواک یک علاقه شدید عملیاتی برای شناسایی اهدافی در آلمان بهخصوص در بخش سیاست خارجی و امنیتی از خود نشان میدهد“ .
همچنین، اداره اطلاعات و امنیت هلند در گزارش منتشر شده در آوریل ۲۰۱۳ مینویسد: ”سازمان امنیت هلند پی برده است.
که دولت ایران همواره در مبارزهاش علیه جنبش مقاومت مجاهدین خلق فعال است و دیده شده است که وزارت اطلاعات ایران یک شبکه اروپایی را هدایت میکند که در هلند هم فعال است. اعضای این شبکه از اعضای سابق مجاهدین هستند که توسط وزارت اطلاعات ایران جذب شدهاند. آنها وظیفه دارند که افکار عمومی را در مورد مجاهدین خلق با لابی کردن، نشریات و گردهماییهای ضد مجاهدین بهطور منفی تحت تأثیر قراردهند. آنها همچنین در مورد مجاهدین خلق و اعضای (احتمالی) آنها برای وزارت اطلاعات ایران اطلاعات جمع میکنند“».
عجب اینکه تاکنون در اروپا و آمریکا حتی یک نمونه وجود ندارد که کسی یا کسانی که مدعی هستند مجاهدین و دیگر اعضای مقاومت ایران، به غلط یا به دروغ، به آنها برچسب مزدوری میزنند به دادگاه شکایت کرده باشند. این برخلاف دعوتهای مکرر و مستمر مجاهدین از مدعیان قتلهای مشکوک یا طلاق اجباری و هر گونه قهر و اجبار دیگر، به شکایت بوده است. از جمله، «دعوت مجدد به دادگاه و شکایت» در پی افشاء اسناد زن مأموری به نام خلج هدایتی که ادعا کرده بود مجاهدین در اشرف رحم او را بیرون آوردهاند.
بیانیهٔ شورا در مرداد ۱۳۹۸ خاطرنشان کرده است: «حرف مأموران ولایت ساده و روشن است و جای تردید در ماهیت آنها و در مأموریتی که بر عهده دارند، باقی نمیگذارد. حرف این است که ”یکی از بزرگترین جنایتکاران علیه بشریت مسعود رجوی است“
این دم تکان دادن آشکار برای آخوندهای جلّاد ابراهیم رئیسی و پورمحمدی و بهروشنی تبعیت از ولیفقیه ارتجاع در فتوای تعویض جای شهید و جلّاد در موضوع اعدامها و قتلعام است. خامنهای در بارهٴ ”تروریستها و منافقین“ گفت: ”دههٔ ۶۰ دههٔ حوادث بزرگی است که در کشور اتّفاق افتاد... من توصیه میکنم به کسانی که اهل فکرند، اهل تأملاند راجع به دههٔ ۶۰ قضاوت میکنند، جای شهید و جلّاد عوض نشود. . [شعار مرگ بر منافق]“
در این گرد و خاکهای آخر خط، بیسبب نیست که مبلّغان ”قتلهای مشکوک در درون مجاهدین“ (برای ماستمالی و هر چه کمبارنمودن و بالانس کردن جنایتهای رژیم) از بالاگرفتن جنبش دادخواهی سراسیمهاند. آنچنان که گزارش عفو بینالملل در سیامین سالگرد قتلعام زندانیان سیاسی تحت عنوان "یک جنایت ادامهدار علیه بشریت" را هم برنمی تابند و در چاکری نظام ولایت، حتی گزارشگران عفو را بهخاطر نام بردن از مجاهدان سر بدار و مصاحبه و گفتگو با همبندان آنها، مرتکب گناه کبیره و مستوجب حد شرعی و تعزیرات حکومتی میدانند!
از دیگر طرفههای این وحوش، به کار گرفتن مزدور بچگان و مستخدمان نورسیدهیی است که در میانسالی به صرافت آن میافتند که وقتی کم سن و سال بودهاند، مجاهدین آنها را به اجبار یا با ”شستشوی بیمغزی“ از اروپا یا آمریکا به ارتش آزادیبخش بردهاند!».
در یککلام، پرهیز از شکایت در رابطه با «کد» شناخته شدهٔ اطلاعات آخوندها در مورد برچسب زدن مجاهدین به مخالفان و منتقدین، همان دم خروسی است که قسم ملّا را باطل میکند و الّا، اگر مدعی ریگی به کفش نداشت، راه دادگاه در کشورهای اروپایی و آمریکا پیوسته برایش باز بوده است. تمسک مضحک طعمهها و نفلگان وزارت به «اصل برائت» برای مزدوران نیز مفید فایده نیست. این هم که مجاهدین باید بروند شکایت کنند فقط جا خالی دادن و نعل وارونه توسط مزدوران است زیرا آنچنانکه در حکم دادگاه استیناف احسان نراقی هم آمده است «صرف نسبت دادن مأمور سرویسهای مخفی کشور خارجی به یک شخص دیگر، به خودی خود، افترا محسوب نمیشود. . ». . به عبارت دیگر، مجاهدین نباید از مأموربودن شخص دیگری شکایت کنند، کسی باید شکایت کند که منکر حرف مجاهدین است و آن را افترا میداند. بگذریم که قضاوت و تعیینتکلیف نهایی در دادگاه مردم ایران صورت میگیرد.
۷۵- نمونههای قابلتوجه دیگر در کتاب «سفارت رژیم ایران در آلبانی، مرکز جاسوسی و تروریسم»، که توسط یکی از کسانی که چهار سال با آنها همکاری میکرد، نوشته شده، بسیار روشنگر و عبرتانگیز است:
همکار سفارت از جمله مینویسد که فریدون زندی علی آبادی از وزارت اطلاعات او را مأمور کرده است که بیش از ۳۰۰ عکس و فیلم از مراکز مجاهدین تهیه کند. او مینویسد:
- «زندی تأکید میکرد باید مکان خانم رجوی و مسئولان مجاهدین را در بیاوری و اینکه چند تا محافظ دارند. دو مزدور دیگر منوچهر عبدی و سعدالله سیفی در این مأموریت با من همراه بودند».
-«در اسفند ۱۳۹۵مرا سرشبکه گروهی از مزدوران کردند. وظیفه این مزدوران مقاله نویسی علیه مجاهدین بود. موضوعات و محورهای مقالات را زندی یا برادران خدابنده مشخّص میکردند.
مطالبی را که مزدوران مینوشتند، به سایتهای وزارت اطلاعات مانند انجمن نجات- سایت فراق- سایت راه نو، ایران اینترلینک (متعلّق به مسعود خدابنده) - کانون آوا (متعلّق به علیاکبر راستگو در آلمان)، سایت «فرقه ها» در پاریس و مزدورانی مثل محمدکرمی و سایرین منتقل میکردم».
«برای یک دوران مواجب بخشی از مزدوران را در سفارت یا در مغازههایی که شرایط امنیتی آن از قبل چک میشد، به من پرداخت میکردند و من آنها را بین نفرات توزیع میکردم.این مبلغ هر ماه حداقل ۱۵هزار یورو بود. در آوریل ۲۰۱۷ زندی به من اطلاع داد که برای گرفتن پول ماهانه افراد شبکه سر قرار او در ”مجموعهٔ تجارتی تگ“ بروم و خواست از قبل محلی را در این مجموعه انتخاب کنم که دوربین نداشته و از نظر امنیتی مناسب باشد. با محمل خوردن قهوه در کافهیی که در جلوی فروشگاه ZARA قرار داشت، رفتیم و او مبلغ ۱۵۰۰۰ یورو را در پاکتی به من تحویل داد. او همچنین یک پاکت حاوی ۸۰ سی دی را هم با خودش آورده بود که به من تحویل دهد. با هم داخل فروشگاه ZARA شده و هر یک پیراهنی انتخاب کرده و به اتاق پرو رفتیم و آنجا زندی سی دیها را در کیف من گذاشت. این سی دیها شامل تبلیغات وزارت اطلاعات برعلیه رهبری مجاهدین بود. تا مدتها کار من ارسال پستی این سی دیها بود. با توجه به اینکه ارسال یکباره آنها شک برانگیز بود، هر بار ۱۰عدد سی دی را برای پارلمانترها، خبرنگاران و... پست میکردم. در جریان این کار متوجه شدم که علیاکبر راستگو (مزدور وزارت اطلاعات در آلمان) و سایر مزدوران نیز دستاندرکار توزیع همین سی دی یا سی دیهای مشابه علیه مجاهدین در کشورهای مختلف هستند. من باید هر روز به راستگو گزارش میدادم که چه تعداد سی دی به چه کسانی ارسال کردهام. در این ماجرا روشن شد که مسعود خدابنده در انگلستان، علی راستگو در آلمان و ابراهیم خدابنده در ایران مستقیماً با سفارت رژیم در آلبانی ارتباط دارند و کارهایشان علیه مجاهدین در آلبانی را همآهنگ میکنند».
ادامه دارد
مطالب مرتبط
بیانیه چهلمین سالگرد تاسیس شورای ملی مقاومت ایران ـ فصل هشتم قسمت سوم ـ اجلاس جهانی ایران آزاد