خشم و اعتراض فزاینده جامعه ـ ساعت وصل ـ قسمت اول تا چهارم

ساعت وصل ـ خشم و اعتراض فزاینده جامعه ـ قسمت اول ـ ۱۴آبان۱۴۰۰

میهمان برنامه: حسین ربوبی

سمانه از اهواز: من تماس گرفتم تا از طریق این برنامه صدای خودم و هموطنانم را به دنیا برسانم. من یک مادر هستم. دو بچه دارم و سرپرست خانواده هستم. من با حقوق کمی که می‌گیرم خرج زندگی خودم را به سختی در می‌آورم. خودتان می‌دانید در این حکومت آخوندی بیشترین تبعیض را در حق خانمها روا می‌دارند.

با اینهمه فقر و گرونی و فقر واقعا سخت است. نمی‌دانم خرج زندگی خودم را چطور دربیاورم. من الان مستاجر هستم یعنی یک خانه پنجاه متری را گرفته‌ام با ماهی یک و پانصد و ۶۰ تومن هم پول پیش دادم. من باید از شکم خودم و بچه‌هایم بزنم تا بتوانیم در این خانه زندگی کنیم و سقفی بالای سرمان باشد.

ولی اینطوری که پیش می‌رود فکر نمی‌کنم که سال دیگر بتوانم در این خانه زندگی بکنم. باید در خیابان احتمالا چادر بزنم. امثال من خیلی زیاد هستند. متاسفانه با قول و وعده‌هایی که رئیسی داد ولی وضعیت مملکت روزانه بدتر می‌شود. همانطوریکه خودتان گفتید ما اگر بخواهیم تخم مرغ هم بخوریم وسط برج کم می‌آوریم. من دارم به سختی زندگی می‌کنم.

حقوقم خیلی پایین است و خیلی مشکلات سر راهم است. به نظر شما خانمهایی نظیر من چکار کنند. در کشور ما فساد زیاد شده است. چرا؟ چون نیست و طرف مجبور است خرج شکم و بچه‌هایش را دربیاورد. خوب می‌رود دنبال خلاف. چرا در کشور ما خلاف زیاد است چرا اعتیاد زیاد است؟ بخاطر اینکه آقازاده‌ها و امثال خامنه‌ای و رئیسی و سایرین از جیب من و بچه‌های من و امثال من می‌خورند و در کشورهای دیگر انواع تفریح را دارند.

ما مجبوریم در کشوری که روی گنج خوابیده باید در سختی زندگی کنیم. افسردگی در کشورما بیداد می‌کند. آمار خودکشی در کشور ما بالا و بالا می‌رود. آقایان و خانمها و جوانان و غیره مستمر دست به خودکشی می‌زنند. می‌خواهم به خامنه‌ای بگویم که روزی این ستم و ظلم دامنت را می‌گیرد.

من رفتم یک مرغ گرفتم صدهزار تومان. یک مرغ سه کیلویی. چکار کنم باید شکم بچه‌هایم را سیر کنم.

حمید از کرج: فرهنگی هستم و معلمم. نزدیک به ده سال است که دولت قبلی و دولت فعلی قول داده‌اند که رتبه بندی را برای ما محقق کنند. ولی همچنان ما را معلق گذاشته‌اند. چرا در یک حکومتی که شعارش اسلام است و ادعا دارد که اسلام آنها کامل هست معلم باید بیاید کف خیابان و فریاد بزند در واقع گریه کند.

یک معلم با لیسانس و فوق لیسانس با افزایش تورم الان حقوقش ۷۰۰ یا ۸۰۰ هزار تومان است. قاضی یا انتظامی که من تربیت می‌کنم حقوقش ۵ برابر من است و من که کار می‌کنم ماکزیمم حقوقم ۱۰میلیون تومان است.

چرا در کشور ما تن فروشی اینقدر زیاد است. من فرهنگی هستم من باید کشور را تربیت کنم. انسان ملی و شجاع را من باید برای کشور تربیت کنم. شما معلم را ضعیف نگه داشتید و می خواهید دانشجو قوی تربیت کنم. حرف هم بزنی می‌شوی عامل موساد.

من چکار دارم با موساد. مردم باید آزاد باشند که حرفشان را بزنند. چطور معلم هستیم که نمی‌توانیم حرفمان را بزنیم. فوری می‌آیند و می‌گویند که شما جاسوس هستی. کسی که ایرانی هست باید منافع ملی ما را تامین کند. تا حرف میزنیم می‌گویند شما می‌خواهید کشور را ببرید زیر سلط. مگر الان نیستیم. چرا معلم باید اینقدر فقر باشد.

ساعت وصل ـ خشم و نارضایتی شدید مردم از وخیم شدن اوضاع اقتصادی ـ قسمت دوم

تماس هموطنان از شهرهای مختلف میهن

ساعت وصل ـ مردم در عذاب‌اند ممکن است جامعه متشنج شود و مردم دوباره به خیابان بیایند ـ قسمت سوم

تماس هموطنان از داخل کشور

ساعت وصل ـ تورم و گرانی افسارگسیخته کالاها و خدمات چه زمانی کنترل می‌شود؟ـ قسمت چهارم

سخنان هموطنان از داخل میهن

مطالب مرتبط

قیام آبان، ضرورتها و استمرار آن ـ ساعت وصل ـ قسمت اول تا چهارم

«جامعه خشمگین» و وحشت نظام

لطفا به اشتراک بگذارید: