دیکتاتوری شاه فروپاشی اقتصادی و انقلاب را تسریع کرد

کارگزاران اقتصادی دوره پهلوی دلایل مختلفی مانند بی انضباطی مالی، دیکتاتوری شاه، عدم پایبندی به برنامه‌های توسعه، ناکارامدی دولت، مواجهه نادرست با درآمدهای نفتی و زوال سرمایه اجتماعی را از مهمترین دلایل سقوط شاه می‌دانند.

دیکتاتوری شاه با پیشینه طولانی از سرکوب خشونت و ارعاب زمانی که به بازکردن فضای سیاسی متقاعد شد و تلاش کرد تا به سمت تحول سیاسی گام بردارد، تنها ناتوانی خود را فریاد زد. رژیم استبداد و اختناق که در سال‌های طولانی پس از کودتا، سرکوب را به عنوان تنها اهرم کنترل اجتماعی و سیاسی می‌شناخت و به کار می‌گرفت، هنگامی که در فضای حقوق بشری را آغاز کرد به دلیل ساختار خاص، نداشتن سابقه، عدم قابلیت و فقدان صلاحیت، اساساً مردود شد.

در همان زمان ویلیام سولیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران، تغییر روش شاه و ایجاد فضای سیاسی در کشور توسط او را به یک «قمار بزرگ و نا آشنا» تعبیر کرده بود. بدین معنی که «کسی که تاکنون جز با دیکتاتوری و سرکوب خو نداشت اجباراً پز دموکراتیک به خود گرفته بود.

او که همواره به جای همه فکر می‌کرد و تصمیم می‌گرفت و اراده می‌کرد و اعلام می‌داشت، اکنون درصدد برآمده بود که مردم را در تصمیم‌گیری‌ها مشارکت دهد و تغییرات جدید سیاسی اعمال کند. رژیمی که اینک به گسترش مشارکت و نظارت مردم تصریح می‌کرد تا اندکی پیش از آن، مردم را به هیچ می‌گرفت و حضور اجتماعی آنان را زمینه‌ساز هرج و مرج می‌دانست.

لطفا به اشتراک بگذارید: