علی اکبر دهخدا ـ ساعت شنی

ای مرغ سحر! چو این شب تار

بگذاشت ز سر سیاهکاری،

وز نفحه‌ٔ روح بخش اسحار

رفت از سر خفتگان خماری،

بگشود گره ز زلف زرتار

محبوبه‌ٔ نیلگون عماری،

یزدان به کمال شد پدیدار

و اهریمن زشتخو حصاری،

یاد آر ز شمع مرده یاد آر

 

شعری که خواندید یک قطعه از مسمط معروف علی‌اکبر دهخدا به نام «ای مرغ سحر» است که اغلب آن را شنیده‌ایم؛ کودکی‌های بسیاری از ما با آن عجین و دمخور بوده است.

لطفا به اشتراک بگذارید: