پیشینه مبارزه کارگران ایران
در این بخش از برنامه میپردازیم به سابقهٔ مبارزات کارگران ایران برای احقاق حقوقشون.
کارگران چاپخانهٔ تهران در روزگار مشروطه اولین اتحادیهٔ کارگری رو در سال ۱۲۸۴ تأسیس کردن و اینطور بود که راه تأسیس تشکلها، سندیکاها و اتحادیههای کارگری باز شد.
از جمله پیشروترین بخش جنبش کارگری انجمن غیبی تحت رهبری علی موسیو بود؛ اما خائنین و فرصتطلبان به جنبش مشروطه و بهویژه ستارخان و جنبش غیبی از پشت خنجر زدند و انقلاب و جنبش عدالتخواهانهٔ کارگران محقق نشد.
اما انقلاب از پا نایستاد. نسل دوم رهبران انقلاب مشروطه یعنی میرزا کوچکخان، خیابانی و کلنل پسیان با جانفشانی این راه رو ادامه دادن.
در مرامنامهٔ جنگل اینطور نوشته شده:
محدود کردن ساعت کار به ۸ ساعت در شبانه روز به اضافه استراحت عمومی و اجباری یک روز در هفته
ممنوعیت کار برای اطفال زیر ۱۴ سال
حقوق بازنشستگی برای کلیه ۶۰ سالگان
ایجاد و تکثیر کارخانجات با رعایت سلامت کارگران
برانداختن اصول بیگاری
تساوی زن و مرد در حقوق مدنی و اجتماعی.
همین خواستهها که در مرامنامهٔ جنگل بود در مقالهٔ شیخ محمد خیابانی و مبارزات کلنل تقیخان پسیان هم بهثبت رسیده
اما باز هم دست قدر و خیانت از پشت به کارگران و زحمتکشان ایرانی خنجر زد؛ اینبار این دست از آستین گماشتهای خودفروخته بهنام رضاخان قزاق بهروی مردم ایران و بهویژه کارگران خنجر کشید. رضاخان با سرکوب وحشیانه، تمامی جنبشهای کارگری رو از میان برداشت و این سرکوب وحشیانه تا سال ۱۳۲۰ ادامه داشت.
در سال ۱۳۲۰ که رضاخان دیگه مطلوب استعمار نبود توسط انگلیسیها به جزیرهٔ موریس تبعید شد و فرزندش محمدرضا رو بهجای او گماشتن. در چنین فضایی جنبشهای انقلابی از جمله حرکتهای کارگری بار دیگه پا گرفت.
یک فراز در جنبشهای کارگری روی کار آمدن دولت ملی و مردمی دکتر محمد مصدق بود که اساس قانون کار در همین دوره تصویب شد.
اما با کودتای ننگین استعماری ارتجاعی در ۱۸ مرداد ۱۳۳۲ و خیانت حزب توده، دولت دکتر محمد مصدق سرنگون شد. این واقعه ضربهای بود به جنبشهای مترقی مردم ایران از جمله جنبشهای کارگری
البته دیری نپایید که مردم ایران راه مبارزهٔ تمامعیار که تنها راه نجات مردم ایران از هر گونه دیکتاتوری و وابستگی هست رو پیش گرفتن. جنبش انقلابی مسلحانهٔ مردم ایران در کسوت دو سازمان پیشتاز مجاهدین و فدائیان، چراغ امید رو در دل تاریکترین شبهای ایران برافروختن. بار دیگر فرصتی برای جنبشهای کارگری باز شد.
با نگاهی به پروندهٔ محمدرضا شاه خائن علیه کارگران میشه فهرستی از جنایتهای اون رو دید، از جمله قتل کارگران جهانچیت از نمونههای بارز سرکوب شاه خائن بود.
شاه تلاش میکرد با سرکوب، فضای اعتراضی رو از بین ببره؛ اما با تداوم مبارزهٔ انقلابی و مسلحانهٔ فداییها و مجاهدین، این جنبشها ادامه داشت و سرانجام در ۲۲بهمن ۱۳۵۷ دیکتاتوری سلطنتی بهدست مردم ایران برای همیشه به زبالهدان تاریخ فرستاده شد.
بهار سال ۱۳۵۸، که دیکتاتوری شاه سرنگون شده بود و دیکتاتوری آخوندی هنوز دستگاه سرکوب و چپاولش رو مستقر نکرده بود. میشه گفت علاوه بر بهار آزادی، بهار احقاق حقوق کارگران هم بود. این تنها سالی در تاریخ ایران بوده که کارگران حقوقی متناسب با سبد معیشت و خط فقر دریافت کردن. بهار سال ۱۳۵۸ در حالیکه تورم ۱۱ ممیز ۴ دهم درصد بود حداقل دستمزد کارگران از ۶۳۰ تومان با ۱۷۰ درصد افزایش به ۱۷۰۱ تومان رسید. البته خمینی بعد انتقام گرفت و ۵ سال حتی یکریال به حقوق کارگران اضافه نکرد. علاوه بر این قانون کار را هم ملغی کرد و دست کارگزاران غارتگرش را برای چپاول حقوق کارگران کاملاً باز گذاشت.
اینطور بود که خیل کارگران زحمتکش میهن به صفوف مبارزه پیوستن و نام هزاران نفر از کارگران بپا خاسته در زمرهٔ شهیدان راه آزادی مردم ایران بهثبت رسیده. از کارگر شهید عباس عمانی که پیش از مبارزهٔ مسلحانه بهدست چماقداران بهشهادت رسید تا شهیدان دههٔ ۶۰ و کارگرانی که به ارتش آزادیبخش ملی ایران پیوستند یا در قیامهای بعدی مردم ایران از دی ۹۶ تا آبان ۹۸ و شهیدان قیام سراسری ۱۴۰۱ از محسن شکاری، تا محمدمهدی کرمی و محمد حسینی،
قطعاً این مسیر که با حضور کارگران مبارز و شهید به مسیری با شکوه تبدیل شده تا روز آزادی ایران ادامه خواهد داشت.