ایرانیم‌، افتخارم‌، ایران

ایران وطن طلایه‌داران!


آتشکده‌ی هماره سوزان‌!


البرز‌‌، نمادی از غرورت


امواج خزر‌‌، همه خروشان


از یاد نرفته عطر باروت‌‌،


در جنگل پربهار گیلان


با بانگ غرور می‌سرایم‌:


«ایرانیم‌‌، افتخارم‌‌، ایران»


از یاد نرفته در دل ما


زیبایی تو به هر بهاران


رقص شب عید حاجی فیروز


هر جا پر شادی و چراغان


در تنگ بلور‌‌، ماهی سرخ‌‌،


چون لعل‌‌، میان نقره رقصان


دریای شقایق و بنفشه


در پنجره رقص سبز باران


ازیاد نرفت و نارود هیچ‌‌،


از لوح وجود‌‌، نامت ای جان‌!


بشنو ز خجسته پیک نوروز‌:


«عید آمد و گل بشد نمایان


عید آمد و نغمه زد چکاوک


بر شاخه‌ی سبز شبنم افشان».


خورشید نشسته بر سر شیر‌!


شمشیر طلانشان بران‌!


با اشک نبشتم این صحیفه‌‌،


خارست بدون تو‌‌، گلستان


در قلب و جگر خلیده نامت‌‌،


نو شد همه شکوه‌های هجران


با بانگ غرور می‌سرایم‌:


«ایرانیم‌‌، افتخارم‌‌، ایران».


افسانه‌ی رستم و سیاوش‌‌،


گلبانگ حماسی دلیران


آتشکده‌ی قیام تبریز‌‌،


خورشید خجسته خراسان


بر قله‌ی سرکش دماوند‌‌،


پولاد درشت مشت تهران


در آب خزر‌‌، طلوع خورشید‌‌،


آیینه‌ی ماه‌‌، روی عمان


شیراز و ترانه‌های حافظ


شبهای پر از شکوه کرمان


با سعدی و مولوی و خیام‌‌،


شور غزل و شراب عرفان


آن یکدلی قیام بهمن‌‌،


آن آتش و آن خروش و توفان


از نام تو یادگار ماند‌‌،


در خاطر سبز روزگاران‌.


با بانگ غرور می‌سرایم‌:


«ایرانیم‌‌، افتخارم‌‌، ایران».




ع. طارق

لطفا به اشتراک بگذارید: