چراغ جادو

چراغ جادو


بسیجیه چراغ جادو پیدا میکنه، دست میکشه روش غولش در میاد میگه: ‌دو تا آرزو بکن. بسیجیه میگه: یه ساندیس خنک میخوام که هیچ وقت تموم نشه. غوله بهش میده، بسیجیه یک کم میخوره میگه: ‌به به! چقدر خنکه! یکی دیگه هم بده!!!



لطفا به اشتراک بگذارید: