سخن روز

سخن روز



خامنه‌ای روز شنبه ۲۵فروردین۹۷خطاب به جمعی از مقامات نظام و معدودی از سفیران کشورهای اسلامی در تهران سخنرانی کرد؛ با این‌که مسأله برجام مهمترین موضوع روی میز رژیم است و کمتر از ۴هفته به پایان مهلت ضرب‌الاجل آمریکا در مورد برجام باقی مانده است؛ خامنه‌ای باز هم چیزی در این باره نگفت و رژیمش را در بلاتکلیفی نگهداشت.


چرا خامنه‌ای موضع رژیمش را در قبال مسألهٔ برجام مشخص نمی‌کند و نه اثباتی و نه سلبی حرفی در این مورد نمی‌زند؟ واضح‌ترین دلیل در این رابطه همان ضعف خامنه‌ایست که به‌خصوص بر اثر قیام دی ماه، اتوریته‌اشهم در داخل و هم در منطقه و در مناسبات بین‌المللی به‌شدت زیر سؤال رفته، و هر کدام از بحرانهایی که اکنون گریبان رژیم راگرفته، مثل بحران اقتصادی و بحران ارزی، ضربه‌‌اش قبل از هر جا در نقطهٔ خود ولی‌فقیه ظاهر می‌شود. کما این‌که مردم هم تمام مصیبتهای خود را به درستی زیر سرخامنه‌ای و ناشی از دیکتاتوری او می‌دانند و در جریان قیام هم این را با شعارهای فراگیر «مرگ بر خامنه‌ای» نشان دادند. بنابراین خامنه‌ای آن قدر ضعیف است که قادر نیست در برابر سرنوشت برجام که در حال حاضر مهمترین بحران گریبانگیر رژیم است، موضعی بگیرد.


خامنه‌ای اما در اواخر صحبتهای روز شنبه که البته خلاصه‌ای از آن پخش شد، هر گونه عقب‌نشینی را نفی کرد. اما این نمی‌تواند تعیین‌تکلیف در برابر ضرب‌الاجل برجام  تلقی شود. این رژیم و به‌خصوص خود خامنه‌ای سالهاست که از این شعارها می‌دهند، مضافاً این‌که در بخشهایی از  همین سخنرانی حرفهایی زده که می‌تواند نشانهٔ عقب‌نشینی باشد؛ آنجا که توسعه‌طلب بودن رژیم را نفی کرد و گفت: «جمهوری اسلامی قصد توسعه‌طلبی در منطقه و هیچ نقطه‌ای از دنیا را ندارد». اما نه این حرف را می‌توان به حساب عقب‌نشینی و پذیرش شروط آمریکا گذاشت و نه آن شعارهای تکراری را می‌شود به حساب پاسخ منفی به ضرب‌الاجل تلقی کرد. کمااین که در همین سخنرانی هم او مفصل علیه حمله‌یی که صبح امروز توسط آمریکا و فرانسه و انگلستان صورت گرفته حرف زد و شعار داد اما هیچ حرفی از هیچ اقدام عملی بر زبان نیاورد. آن‌چه اکنون می‌بینیم تنها علامت بلاتکلیفی و درماندگی است. به‌خصوص که رسانه‌های رژیم، و به طور اخص رسانه‌های باند روحانی به این بلاتکلیفی و بی‌تصمیمی اشاره می‌کنند و هشدار می‌دهند. مثلاً روزنامه ابتکار درشمارهٔ ۲۲فروردین می‌نویسد: شرایط امروز جامعه مانند یک تیغ دو لبه است که اگر از فرصت اعتمادسازی استفاده نشود می‌تواند یک بحران تمام‌عیار برای جامعه ایران رقم بزند. یا روزنامه جهان صنعت ۲۲فروردین این تردید و تزلزل را ناشی از حاکمیت دوگانه یعنی تعیین‌تکلیف نشدن مسألهٔ قدرت در رژیم می‌داند و می‌نویسد: این وضعیت «نمی‌تواند در دراز‌مدت پایدار بماند. یا یکی از این نیروها تفوق می‌یابد‌ یا مشکلات ناشی از حاکمیت دوگانه تشدید می‌شود».


اگر خامنه‌ای موقعیت خمینی را داشت؛ مخالفان داخلی تصمیمات خود را خفه می‌کرد و تصمیمش را اعلام می‌کرد. در این مورد نیاز چندانی به تحلیل نیست که مثلاً ما از نشانه‌ها به ضعف خامنه‌ای پی ببریم.  روز ۲۴ فروردین علم الهدی نمایندهٔ خامنه‌‌ای در مشهد ناله می‌کرد که مقام معظم رهبری دستور می‌دهد، فرمان می‌دهد اینها عمل نمی‌کنند. برخلاف آن  نسخه عمل می‌کنند، بعد هم که سرشان به سنگ می‌خورد، می‌گویند آقا رهبری باعث شده‌است. می‌نویسند: «آقا این موضعگیری رهبری در برابر اروپا و آمریکا باعث گرانی دلار شد و این مشکل به‌وجود آمده».


موقعیت  خامنه‌ای بسیا فراتر از ناتوانی شخص او در تعیین‌تکلیف یک مسأله در سیاست خارجی یا  ضعف در مهار باندهای درونی رژیم، ریشه در  استیصال تمامیت دیکتاتوری ولایت فقیه دارد و ناشی از به پایان رسیدن ظرفیتهای این رژیم  در مواجه با بحرانهای گریبانگیرش است. از همین رو است که می‌بینیم  از قضا باند روحانی و دولت روحانی هم در نهایت ضعف است، انگار که این دو تا در ناتوانی و بی‌عملی و عجز با هم مسابقه گذاشته باشند.




لطفا به اشتراک بگذارید: