طبل توخالی شعار سال۹۷
طبل تو خالی ۹۷
بر همگان آشکار است که شعار سال ۹۷ هم مانند سالهای قبل کاری از پیش نخواهد برد و مانند طبل توخالی فقط صدایی گوش خراش دارد. جالب اینجاست که پس از نامگذاری، مثل همیشه مسابقه هیجان زدهها برای حمایت از این شعار شروع و هر کدام، دیگری را مخاطب این شعار قرار داده و برای عملی کردن آن بهصورت مجزا نسخه میپیچند.
این شعارها و امثال آن چهل سال است که عنوان شده، ولی هیچکدام محقق نشده است. اما به نظر میرسد برای تحقق شعاری که امسال مطرح شده، میبایست حسابرسی و کنترل از تمامی سران رژیم آغاز و به لایههای پایینی مدیریت برسد. حالا چطور کسانی که خود عامل این وضعیت بحرانی اقتصاد هستند، وارد این چرخه بشوند سوالی است که جوابش در درون خودش هست.
وقتی کشوری با تکیه بر استعدادهای درونی و ابتکار نیروی انسانی حرکت میکند، قطعاً به نتایج مطلوب خواهد رسید؛ اما این رژیمی که تنها عواملش دو، سه و چند شغله هستند و حتی اشتغال بعد از بازنشستگی از افتخارات صدرنشینان این رژیم است، هیچگاه به نسل جوان جویای کار و با استعداد _ به جز ژنهای خوب _ و فرزندان عارفها اعتماد نمیکند و اینچنین است که نرخ بیکاری مانند دلار بهصورت لحظهای افزایش مییابد.
میتوان مدعی شد وقتی در هر بخشی که رژیم منافعش ایجاب میکرده بر آن متمرکز شده و عزم جزم کرده، به نتیجه رسیده اما در این رژیم هیچگاه زمان آن فرا نمیرسد که شایستگان بر مسند اجرایی پستها بنشینند.
اگر به ادعاهایی که امروزه توسط عوامل رژیم مطرح میشود، دقیقتر نظاره کنیم، میبینیم که کاملاً پوچ، بیمعنا و خالی از موجودیت واقعیست. از ادعای پیشرفت و توان دفاعی و صنایع پهپاد و موشکی گرفته تا نانو وسلّولهای بنیادی و هستهیی و پزشکی و مهندسی و دیگر عناوینی که خود برای آن مدال میتراشند و رتبه کنار میگذارند و نمایشگاه برگزار میکنند و میخواهند مهمترین درس این نمایشگاهها را اثبات استعداد و توانایی ایران برای ورود به میدانهای دشوار جلوه داده و اعلام کنند که دشمن در این میدانها ممنوع الورود است!
پر واضح است که ایران، دارای ظرفیتهای فوقالعاده است، و اثبات آن نیازمند اطلاعات عجیب و غریب نیست. اول، ظرفیت نیروی انسانی است که یکی از بزرگترین ظرفیتهای ایران و فرصتی بزرگ است. دوم منابع طبیعی است، هیچ کشوری در دنیا به اندازه ایران، بر روی هم نفت و گاز ندارد، چرا که مجموع نفت و گاز ایران از همهٔ کشورهای دنیا بیشتر است. علاوهی بر این، معادن طلا و معادن فلزات کمیاب از شمال تا جنوب وجود دارد و سنگ آهن، سنگهای قیمتی، انواع و اقسام فلزهای لازم و اساسی که مادر صنایع محسوب میشوند، اینها ظرفیتهایی است که هیچ کشوری ندارد، اما فساد و غارتگری نهادینه و لشکری از بیکاران در این رژیم، نتیجه آن میشود اقتصاد رانتی و...که جوانان در آن محلی از اعراب ندارند!
به فرض اگر روزی برسد که کیفیت کالاهای داخلی مناسب شود، مردم بهخوبی آگاهند که جنس خارجی با متریالی بهتر از داخل ساخته شده و دزدی در مواد اولیه کمتر و پشتیبانی و خدمات پس از فروش بهتری دارد، ضمن اینکه اعتماد مردم به این سادگی بهدست نمیآید که با یک شعار تبلیغاتی صرف، محقق شود!
جالبتر از همه اینها مثالی است که این روزها توسط سران مملکت دست به دست میشود و قصد دارند با آن، شعار حمایت از کالای داخلی را پررنگ جلوه دهند؛ آنها مدعی هستند در سال 49که پیکان 18هزارتومان بود، حقوق یک کارمند در ماه ۲۰۰تک تومانی یعنی دو هزار ریال بود و اگر شخصی میخواست پیکان بخرد باید حقوق ۹۰ ماه یعنی ۷سال و نیمش را پرداخت میکرد و یا یک معلم که حقوقش ۵۰۰تک تومانی بود باید حقوق ۳۶ماهش را بابت خرید پیکان پرداخت میکرد در حالیکه امروز اگر کارمندی حقوقش حداقل یک و نیم میلیون تومان باشد، بخواهد پراید بخرد با پرداخت ۱۳ماه و نیم حقوقش صاحب پراید میشود!
به فرض صحت داشتن این لطیفه، باید گفت همان پیکان، توسط نیروی انسانی جوان و زبردست در کارخانجات اتومبیلسازی ایران، ساخته و ارائه میشد، اما امروزه شاهد واردات خودروهای لوکس و گرانقیمت هستیم که فقط توسط آقازادهها و مرفهان بیدرد استفاده میشود و جوانهای با استعداد باید بیرون گود نشسته و دست به سینه هجمه واردات بیرویه را نظارهگر باشد!
اقتصاد این کشور جز با عمل گرایی و تغییر بزرگ در اصل موجودیت و ماهیت آن که طبعاً به تغییر موجودیت نظام راه میبرد، به جایی نخواهد رسید و همچنان اختلاف طبقاتی رو به رشد و میزان امید به زندگی مردم رو به کاهش خواهد بود.
شایان
مسئولیت محتوای این مطلب برعهده نویسنده است و سایت پیک شادی الزاماً آن را تأیید نمیکند