زمین به زیبایی خویش وفادار است!


دکتر کاظم رجوی
برای شهید کاظم رجوی

جهان
خمیده گریست
و ماه
شبانه بارید.

مردی
تواضع آفتاب
در عاطفه‌ی زلال نگاهش
و چشمه‌سار رگانش
اصالت روان صداقت را جوشید.
مردی
که رنجش
نیزه‌ی ستاره‌ی زمین
در چشمخانه‌ی آسمان است
و باروی رؤیایش
گذرگاه نجابت عشق.

سفیری
که بلوغ زیبائی‌اش
صبوری پایدار صخره
در اجابت تکثیر آبشاران
و منشور ساده‌ی کلامش
همزادی انسان و عشق...
و حیرت رنجبار مرگش
میلاد جریحه‌ی توفان.
*** ***
تو را نه با ابر می‌توان گریست
نه به شکیبایی اندوهی غمبار فهم توانست کرد
که در این کورکرمزار پلشت
تاجداران تباهی
سرپناه گورکنان گردنفرازند
و انسان
خاطره‌یی آویخته بر دیوار.
خون بر پارسنگ کوچه
مفهوم صریح عدالت قاتلان
و سنگ‌های شکسته
استخوانهای متلاشی زمین‌اند!

مرگت را
کوچه‌داران روسپیان سیاست
زنجیرداران حادثه‌اند.
*** ***
بر بالین محرابی عفیف می‌آرمد
و خاکش نمی‌پوشد
نامی را آغشته‌ی آفتاب.
بر خاکسار اعتماد نماز می‌برد
قلبی قدح‌وار
ـ لبریز زخم‌های گرم ـ
باران نمی‌رسد
مگر به نجابت تعمید
و زمین
به زیبایی خویش وفادار‌ ...

لطفا به اشتراک بگذارید: