مطرح شدن قتل‌عام سال ۶۷در لایحهٔ مجلس نمایندگان آمریکا

سخن روز



روز پنجشنبه ۶اردیبهشت ۹۶ مجلس نمایندگان آمریکا یک لایحهٔ قانونی و‌ لازم‌الاجرای دوحزبی را با عنوان حسابرسی از رژیم ایران و اعمال تحریم‌های جدید به‌خاطر نقض جدی حقوق‌بشر، با اکثریت قریب به‌اتفاق آرا به تصویب رساند. در این لایحه قتل‌عام سال ۶۷ هم مورد توجه و اشاره قرار گرفته است. تصویب این لایحه، واکنش زیاد رژیم را برانگیخته است.


البته رژیم تمام تلاش خود را کرد که از کنار آن رد شده و به روی خودش نیاورد و یک روز هم سکوت کرد، اما ضربه آن‌چنان بود که ناچار شد واکنش نشان دهد، با این توجه که  در اغلب موارد از اشاره به موضوع قتل‌عام خودداری کرده و تنها لفظ کلی حقوق‌بشر را بکار می‌برد.


واقعیت این است که رژیم ولایت در تمام ۳۰سال گذشته تلاش کرده بود روی موضوع قتل‌عام سرپوش بگذارد، اما کارزار بی‌وقفه مقاومت در صحنه بین‌المللی برای افشای این جنایت و معرفی عاملان و آمران این قتل‌عام هرگز به رژیم اجازه پیش‌بردن سیاست سکوت در قبال این جنایت ضدبشری را  در عرصه جهانی نداد. وقتی خانممریم رجوی در مرداد ۹۵ با فراخوان برای دادخواهی خون شهیدان قتل‌‌عام، دور جدیدی از این نبرد را کلید زد، این کارزار دیگر به‌مثابه تیری شد که از چله رها شده و  یا بهمنی که از فراز کوهی سرازیر گشته و هر روز عظیم‌تر شده و حیات رژیم را تهدید می‌کند... از آن مقطع به بعد، قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ به‌عنوان بزرگترین جنایت سیاسی حکومتی بعد از جنگ جهانی دوم شناخته شد و کارزار دادخواهی خون شهیدان به یک مطالبه سیاسی فراگیر در داخل کشور تبدیل گردید؛ به‌نحوی که دادخواهی قتل‌عام زندانیان سیاسی به یک خواست گسترده توده‌یی و عمومی تبدیل شده است. آخوند ناطق نوری در گفتگویی در آذر ماه گذشته اعتراف کرد قتل‌عام زندانیان سیاسی مجاهد به یک سؤال نسل جدید در «کف خیابانها و دانشگاهها» تبدیل شده است.


نمایش انتخابات ریاست‌جمهوری رژیم در سال ۹۶، از ابتدا تا انتها، با پرونده قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ گره خورد. نفرت و انزجار عمومی از رئیسی و ترس رژیم از دادخواهی به حدی بود که بسیاری از آخوندها و حتی مهره‌های قدرتمند باند خامنه‌ای حاضر به حمایت از رئیسی نشدند.


کارزار دادخواهی با شعار نه جلاد نه شیاد در بحبوحه نمایش انتخابات آخوندی، هم‌چنین این فرصت نادر را در یک بزنگاه حساس سیاسی به مردم داد تا از شکاف عمیق درون حاکمیت استفاده کنند و با حرکتهای مستقل، ستیز خود با استبداد دینی را نشان دهند و این موج آن‌چنان نیرومند بود که روحانی هم با مطرح کردن ۳۸سال اعدام و زندان سعی کرد بر آن سوار شود. اما مردم هم‌زمان مهر «شیادی موقوف» بر کارنامه روحانی و باند وی زدند و نتیجه آن شد که انزجار اجتماعی از سابقه آخوند ابراهیم رئیسی به‌عنوان جلاد زندانیان سیاسی قتل‌عام شده در سال ۶۷ باعث شد که نمایش انتخابات ریاست‌جمهوری رژیم یک باخت تمام‌عیار برای کل نظام به‌طور عام و برای باند حاکم به سرکردگی ولی‌فقیه به‌طور خاص بود و  شکست ولی‌فقیه در مهندسی نمایش انتخابات به سود رئیسی را رقم زد.


 در سطح بین‌المللی نیز کارزار دادخواهی، این نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت را به یک موضوع عمده سیاسی و حقوق‌بشری تبدیل کرد و موضوع قتل‌عام بعد از ۲۹ سال در گزارش دبیرکل ملل‌متحد مطرح شد و خانم عاصمه جهانگیر، گزارشگر فقید حقوق بشر در ایران، خواستار تحقیقات مستقل درباره قتل‌عام و مجازات عاملان و آمران آن شد.


به این ترتیب آن‌چه روز ۶اریبهشت در کنگرهٔ آمریکا اتفاق افتاد، ادامه مسیر جنبش دادخواهی مردم ایران و خانواده‌های قتل‌عام شدگان است که از ۲سال پیش وارد مرحله جدیدی شد و با عبور از سازمان ملل و پارلمان اروپا، اکنون به کنگرهٔ آمریکا ر سیده است.


بدون شک این واقعه یک پیروزی سیاسی برای مردم و مقاومت مردم ایران و مهر باطل دیگری بر سیاست مماشات است که رژیم به اتکای آن این همه جنایت را مرتکب شده و با اتکا به این سیاست کثیف توانست ۲۹سال این جنایت عظیم و هولناک را با توطئه سکوت خود مسکوت بگذارد. بنابراین همه‌ سرمایه‌گذاریهای رژیم در این زمینه بر باد رفته است و اکنون به ثبت رسید که این رژیم، یک رژیم برآمده از قتل‌عام است که هنوز هم همان قاتلان بر مسند قدرت هستند.


اما فراتر از وجه سیاسی آن که البته بسیار مهم است؛ مطرح شدن قتل‌عام در مجامع بین‌المللی  و در پارلمانها است.  آن‌گونه که اکنون می‌بینیم قانگذاران پس از ۲۹سال، عاملان  و مشارکت‌کنندگان در این جنایت را محکوم می‌کنند و آنها را مورد تحریم قرار می‌دهند. این بیانگر این حقیقت است که جوشش خون شهیدان پایان‌ناپذیر است و دامن قاتلان و این رژیم جنایتکار را می‌گیرد و در هم می‌کوبد.


رژیم ولایت فقیه، از یک سو با سرکوب و اختناق مطلق و با انواع شیوه‌های دجالگرانه و جنگ سیاسی، کلمهمجاهد را به یک کلمه ممنوعه در داخل تبدیل کرده بود و در صحنهٔ بین‌المللی نیز با چوب حراج زدن به منابع ثروتهای مردم ایران و بذل و بخشش آنها به دولتهای غربی، آب به آسیاب سیاست مماشات ریخته بود. اما جنبش دادخواهی از یک سو و بعد قیام مردم ایران در دیماه 96 همه اینها را به باد داد و جهان صورت‌مسألهٔ‌اصلی ایران را دریافت. بعد از قیام دیگر همه چیز تغییر کرد  کما این‌که شعار «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا دیگه تمومه ماجرا» حرف آخر مردم ایران به این رژیم و دجالگریهای آن بود و این پیام در صحنه بین‌المللی هم طنین‌انداز شد.




لطفا به اشتراک بگذارید: