اگر با ما اگر بی‌ما...

اگر با ما اگر بی ما ...


به یاد فواره‌های سرخ شکفتن در ۱۲اردیبهشت‌ ۶۱ ارغوان


 جامگان شوریده بر مرداب «نمی‌شود و نمی‌توان»؛ به یاد آنان


 که در لحظه تصمیم،  نبودن خود را بر سر دست گرفتند تا


بودن یک خلق، سرود سپیده فردا باشد. 




سزد انگشت بر ماشه هر دم‌‌، شوکران در زیر لب هر جا


سزد آواره در مشت خیابانها


سزد یاران‌‌، سزد بر شعله‌های داغ


                      خاکستر شود خون جوان ما


ولی هرگز، ولی هرگز، ولی هرگز نباید لحظه‌ی دیوِ سکوت سرد‌‌، راند حکم



گران بغض مسلسل را رها سازید


خیابانهای عاصی تشنه گرمای باروتند


تطاول سوی دامان شریف خلق را‌‌، این شبمدار مست


مگر از سنگر پولاد‌باف قامت ما بگذرد


                                       ـ با جام خون در دست ـ



به خون و رزم و ایمان و شرف‌‌، سوگند


هرگز!  لحظه‌ی آرام نایابد‌‌، تناور موج آتش‌خیزِ این دریا


-اگر با ما‌‌، اگر بی‌ما-


سرانجام از بلند سرکش خاور


فراز آید درخش آبی فردا.




ع. طارق


لطفا به اشتراک بگذارید: