واقعاً این قضیه شوخی بردار نیست، خطر جدیه…؟!

خطر جدی است ...



تیتر بالا هشدار نماینده مجلس ارتجاع از استان خوزستان به کارگزاران رژیم پوسیده آخوندی است که خطر سقوط و سرنگونی دیکتاتوری ولایت فقیه را بیخ گوش خود حس کرده و دارد به سرکردگان نظام این‌چنین هشدار و انذار می‌دهد. با شنیدن این حرف‌ها به یاد هشدارهای آخوند جوادی آملی می‌افتیم که همین چند روز پیش از به دریا ریختن آخوندها و پاسداران توسط ملت گفته بود. راستی مگر چه شده است که کارگزاران دیکتاتوری آخوندی یکی یکی به صحنه می‌آیند و از شورش و قیام و از خطر سقوط نظام صحبت می‌کنند؟!


«… چرا رسیدگی نمی‌شه؟ چرا معاون محترم رئیس‌جمهور میگه خوزستان آب مازاد داره؟ کجا خوزستان آب مازاد داره؟ این چه جنایتی که در خوزستان دارن مرتکب میشن مسئولان؟


این حرف‌ها ادامه همان حرف‌های نماینده مجلس از شهر شادگان به نام آخوند مجید ناصری‌نژاد است. نماینده‌ای که خود از دهها فیلتر ارگانهای تفتیش عقاید قرون‌وسطایی رژیم عبور کرده و سرسپردگی‌اش به ولایت فقیه را بارها و بارها اثبات نموده که بتواند مجاز به مهندسی برای مجلس ارتجاع بشود؛ اما وضع و حال رژیمپوسیده آخوندی را بنگرید به چه روزی افتاده که او هم نظام ولایت را بی‌ نصیب نمی‌گذارد و از جنایات مسئولان نظام در خوزستان صحبت می‌کند. انگار نه انگار که خود نیز یکی از همان عاملان این نظام جنایتکار است. امااین‌طور پوست عوض می‌کند و به نقش یک اپوزیسیون نظام ظاهر می‌شود؟ موضوع در سطور بعد بیشتر روشن می‌شود.


«… واقعاً چرا رسیدگی نمی‌شه؟ بابا بدبخت شدن خوزستانی‌ها، همه مهاجرت کردن، مریض شدن، نفسشونگرفته، ادارات‌شون تعطیله، مدارس‌شون تعطیله، اقتصادشون نابود شده، (پزشکیان [نایب‌رئیس مجلس]: خیلی ممنون آقا)، کشاورزها هر روز راهپیمایی می‌کنن، تجمعات کشاورزان برای تأمین آب کشاورزی مستمر شده…».


پس معلوم می‌شود که موضوع، مسأله کم آبی کارون و فشار بی‌آبی زمینهای کشاورزی و مشکل هوای خاکی خوزستان و… نیست که این نماینده رژیم را وادار کرده تا به جنایات مسئولان نظام اشاره کند و دلش به مهاجرت و مریض شدن و نفس‌گیر شدن و بدبخت شدن خوزستانی‌ها بسوزد. موضوع، راه‌پیمایی‌هایی است که هر روز صورت می‌گیرد و تجمعاتی است که مستمر شده است. یعنی فشار از این ناحیه است که این آخوند نماینده مجلس ارتجاع را این‌طور هراسان کرده تا جلد عوض کند و خود را در طرف مردم ستمدیده قرار دهد. او ترس و وحشت خود را برملا می‌کند و هشدار می‌دهد:


 «اینها را دریابید، یک آنی توجه کنید تفکر کنید تأمل کنید، واقعاً این قضیه شوخی بردار نیست، (پزشکیان: خیلی ممنون آقای ناصری وقت شما تموم شد، متشکرم) خطر جدیه آقای پزشکیان، ما اعلام خطر می‌کنیم. خطر واقعاً جدیه».


این‌که این آخوند این‌طور از ترس به خود می‌لرزد آیا فقط به‌خاطر راهپیمایی و تجمعات مستمر کشاورزان است؟ هر چند این هم یک دلیل اساسی برای وحشت او و سایر آخوندها می‌تواند باشد، اما به‌طور خاص برای این آخوند یک دلیل برای این همه ترس این است که از قضا کمتر از یک ماه پیش خطر را به‌طور فیزیکی در بیخ گوش خود حس کرد:


«خودروی یکی از نمایندگان مجلس در استان خوزستان به رگبار بسته شد… پنجشنبه مورخ ۱۶فرورین فرد یاافرادی ناشناس به خودروی نماینده مردم شهر شادگان خوزستان تیر اندازی کرده اند


 مجید ناصری‌نژاد هم گفته است در این حادثه به خودروی شخصی او و بخشدار و سایر مسئولان همراه تیراندازی شد. او گفته است مهاجمان خودروی بنده را می‌شناخته و به‌صورت تعمدی آن را مورد شلیک گلوله قرار داده‌اند… او از فراوانی سلاح در این استان انتقاد کرده و گفته است حمل سلاح آن هم از سوی جوانان کم سن و سال در خوزستان خطرساز است…


سرپرست فرمانداری شادگان، سعید حاجیان در گفتگو با ایسنا  با اشاره به حادثه تیراندازی به خودروی نماینده شادگان اظهار کرد: حدود ساعت ۲۲۳۰پنجشنبه شب (۱۶فروردین‌ماه) دو موتورسوار ناشناس به سمت خودروی نماینده شادگان در مجلس شورای اسلامی تیراندازی کردند». (خبرگزاری ایسنا- ۱۷فروردین ۹۷)


پس معلوم شد که چرا این آخوند از ترس قالب تهی کرده و مرتباً هشدار می‌دهد که این قضیه شوخی بردار نیست و خطر واقعاً جدیه. چون داستان، داستان فراوانی سلاح در خوزستان و در نزد جوانان است. داستان شلیک عمدی و تعمدی.


بله، مردم و مقاومت ایران از ظلم و ستمی که طی ۴دهه بر آنها رفت و از جنایاتی که در حق آنان شد، باهیچکس شوخی ندارند. خطر واقعاً جدی است چون راه‌پیمایی‌ها و تجمعات مستمر جدی است. چون یک قدم بعد،.شعله ور شدن آتش قیام جدی است.




لطفا به اشتراک بگذارید: