برای مرضیه رضایی
مجاهدی از مجاهدان خانواده ی قهرمان رضاییها
????????
زنیست یک تن از آن خانوادة درد است
ز نی، برادری اش افتخار هر مرد است
به مادر خودم آن سال بارها گفتم
ستاره چاره ی سرمای این شب سرد است
رضا و مهدی و آذر…. سلالة گل سرخ..
ببین که مرضیه آن عطر گل بیاورده ست
من و هوای ابری دیشب به یکدگر گفتیم
وطن چو مرضیه گلها به سینه پرورده ست
کجاست پرده نگاری چنان کمال الملک
که نقش عزم زن، امروز پرده در پرده ست
برادر همة ابرهای خواهرانه شدم
که خاک میهن خشکم شیار غم خورده ست
????????
م. شوق