به همین سادگی
به همین سادگی !
به زمانی که
پا در راه
نهادهیی
تا
دلت از جای کنده شود
نیازی به بدرقهی دیدگان اشک آلود
نیست
و کرشمهی انگشتان ظریفی که
شوخگینانه
بخار از شیشهی پنجره
به سویی
میزنند
تا مه،
به بخار چشمهای عاشق
از هم بشکافد
به همان سادگی
که کلاغ سالخورده
با نخستین سوت قطار
سقف واگن متروک را
ترک میگوید
دل،
دیگر
در جای خود نیست
به همین سادگی!
#حسین_منزوی