حسین پویا: منطق الشیخ. داستان شرطهای سیدعلی!

بشنوید ای دوستان این سرگذشت
بود برجامی که ناگه در گذشت


سیدعلی از این خبر بدکام شد
گل به سر از مردن برجام شد


چونکه با برجام حالی کرده بود


بهر امت قیل و قالی کرده بود


با دلارا بمب و موشک ساخته


خبرگان را نیز "پوشک"! ساخته


بهر حفظ قدرت "بشار" خان!


پول و موشک بهر او کرده روان


باغ حزب اله هم آباد بود


خاطر عاقا از ایشان شاد بود


سهم ایشان هم دلار نقد بود


بهرشان عاقا خدایی می نمود


الغرض کشور اوبامایی شده


قوری عاقا پر از چایی شده


گر نبودی پول برجامی نشان


سیدعلی خود چپه گشتی بی گمان


زین سبب از مرگ برجام تپل


حضرت عظما شده انگار خل


روی منبر رفته و با آب و تاب


دشمن برجام را دادی جواب


گفت با دشمن که ای خنگ زبون


رفتی از برجام پر رونق برون


دست بردار و اوبامایی بکن


بنده را بنواز و آقایی بکن


بنده از شرط و شروطت دلخورم


طبل توخالی نه، طبل تُو پُرم


گر تو را از بهر ماندن شرطهاست


شرطهای بنده هم پر محتواست


گر تو را باشد دو شش شرط خَفَن


بنده هم صد شرط دارم در عَلَن


شرطهای تو همه شیطانی است


شرط ما لاکن همه مامانی! است


شرطهای ما اگر مضحک بود


خند آور، کلا و تک تک بود


تو مرا مجبور کردی ای فلان


پیش مردم بور کردی ای فلان


پس بیا جانا اوبامائی بکن


مثل ایشان لطف و آقایی بکن

لطفا به اشتراک بگذارید: