فروش بلیط

 


 


فروش بلیط


بسیجی  باباش میمیره هفتش خیلی شلوغ می شه واسه چهلم بلیط می فروشه


بسیجی  آشغال میره تو چشماش سره ساعت 9 میشینه دم در


بسیجی می ره هیئت راش نمی دن خودش می ره هیئت می زنه هیچکس رو راه نمی ده


.


یک بار یک بسیجی زنگ میزنه تاکسی تلفنی میگه اقا ماشین دارید. مردی که پشت تلفن بوده جواب میده بله. بسیجی میگه خوش به حالتون ما نداریم!


*******************************************

لطفا به اشتراک بگذارید: