فساد ولایی
فساد ولایی !
حُب پول و سکه و ارز و طلا
کرده «آقا» را به آنها مبتلا
در تمام بیِت آن عالیجناب
هر کسی باشد اسیر این بلا
در سراپای بساط رهبری
روز و شب هستند در هول و ولا
تا به جِد از جیفهٔ دنیای دون
توشه ای گیرند از ارز و طلا
عده ای سلطان ارز و سکه اند
قلبشان یابد ز برق آن جلا
راه های کسب آن آسان بُوَد
بی نیاز از محنت و رنج و بلا
«کاسپین»، «آرمان» و «ثامن ال حجج»
ره گشایند و دهند بانگ و صلا
میلیاردی از دلار دولتی
می رود در بِیت و می گردد طلا
یا شود ویلا و کاخ لاکچری
بهر تعطیلات «آقازاده ها»
چند خروار یا دو سه تُن سکه نیز
توی گونی رفته همچون باقلا
رشوه و انواع رانت و اختلاس
خرد و ریز هستند در این ماجرا
در تمام حوزه های اقتصاد
پاکدستی هست آنجا افترا
هرچه عظما گوید از انصاف و عدل
روضه هایش نیست جز پرت و پلا
صدر تا ذیل نظامش عنقریب
واژگون و راهی بحر فنا
خشم و خیزش اتحاد و انقلاب
راه و درمان و سلاح توده ها