اتوبوس
غضنفر باباش میمیره میخواسته خاکش کنه جو میگیرتش باراندازش میکنه
به غضنفر میگن: از مسافرت چی آوردی؟ غضنفر میگه: تشریف
«
غضنفر سرش ميخوره به ميله وسط اتوبوس ، جا به جا ولو ميشه كف اتوبوس . بعد از چند لحظه ، چشماشو باز ميكنه ميبينه ملتي كه واستادن بالا سرش ميله رو گرفتند . ميگه : ولش كنين ببينم چي ميگه !