در آخر خط
در آخر خط
???
اینک به ایستگاه آخر خطش رسیده است
راننده ای که خودرو و خط را ربود و برد
آن راه خیس جنگلی، که بر آن رانده است او
در پشت سر کویر شد و خشک گشت و مرد
یک یک مسافران این اتوبوسی که او ربود
در دره های راه و در اتوبوسی که پنچر است
هر یک برون پرید یا که به یک شکل جان سپرد
حالا، رسد به ایستگاه آخر، و تاریخ ناظر است
این خط و خودرو قراضه شده، انقلاب بود
و کل طول راه خون و تب و اضطراب بود
آباد و سبز هر چه در این ره، خراب شد
هر وعده ای که داده بود به مردم سراب بود
بر تابلوی ایستگاه آخر این خط نوشته است
این آخر خط خیانت و پایان سرقت است
نفرت، جنایت، و شقاوت و یک میهن خراب
این حاصل مسیر غدر و فریب ولایت است
راننده مانده اینک و یک خلق و یک قیام
تاریخ و خلق حاضر و وقت قضاوت است.
«از م.شوق»