تبری از موشک

تبّری از موشک .  .  .


چنین گفت راوی شیرین سخن


ز پرتاب موشک اندر یمن


قوی موشکی بود عظما نشان


پرید از سکویش سوی آسمان


روان بهر نابودی یک هدف


بشد با هیاهوی و شور شعف


ولی گشت نابود اندر هوا


بشد منهدم موشک بینوا


چو اعلام شد منشأ واقعه


بُوَد بهر «آقا » چنان فاجعه


بدید سمبه پر زور باشد دگر


کنون نیست از استمالت خبر


تبرّی بجستند از این ماجرا


بخواندند آن را فقط افترا


بگفتند سرکردگان نظام


وزیر و سفیران  و چندین مقام


نداریم ما موشکی در یمن


نه در شهر صنعا و نی  در عدن


نداریم حضوری در آن سرزمین


ندارد‌‌ «حَرَم» یا مکانی چنین


نباشیم ما حامی «حوثیان »


نکردیم کاری که گردد عیان


ندادیم هرگز به آنان تفنگ


نداریم ما اعتقادی به جنگ


سلاح و مهمات همچون عراق


ندادیم به آنها ز راه قاچاق


نه پهباد جنگی نه دیگر مواد


نه بمب و نه موشک به حجم زیاد


نه آن قایق ویژهٔ   انتحار


ندادیم از بهر یک انفجار


نباشد چو ما امتی صلح جو


بُوَد منطق ما فقط گفتگو


.  .  .  .  .  .  .  .  .  .  .  .


خلاصه بشد موشک اقتدار


نشان فلاکت در این گیر و دار


از این  موضع آشکار حریف


شده بسته قدری نیش« ظریف »


طنابی شده جنگ و بحران و شر


به حلقوم عظما از این پس دگر


لطفا به اشتراک بگذارید: