از قافیه می ترسم و از موج و تلاطم

از قافیه می‌ترسم و از موج و تلاطم


ای لفظ بلندِ شده در معنی خود گم


از قافیه می‌ترسم و از حیلهٔ روباه


از قافیه می‌ترسم و از کینهٔ کژدم


از قافیه می‌ترسم و بادا که نبینم


این قوم به‌حق در زَهَقَ الباطل خود گم


این جوجگکان متقیّد به تقدقد


این بوقلمون‌های بدل گشته به قاقم


این محتسبان متشبّث به تلبّس


بر سفرهٔ مردم، عوض خوشهٔ گندم


آتش بنشانند و به آتش بکشانند


کاشانهٔ مارا و من از فرط تألّم


فریاد بر آرم که مرا قافیه - هیهات -


رگبار گلوله است و جگرگوشهٔ مردم


می‌ترسم از این قافیه بختک بتراود


از رنگ فرح خون چکاوک بتراود


#علی_اکبر_یاغی_تبار


لطفا به اشتراک بگذارید: