ایرانی آزاده ! آماده شو آماده
?ایرانی آزاده! آماده شو آماده
گویی به سراپای شب ولوله افتاده
ما زَهرهی شیرانیم, هی های دلیرانیم
باید که بخیزیم و هم نیز بخیزانیم
برخیز و تو یاری کن, هر اخگر تنها را
حاشا نکنیم آخر, خورشید شدنها را
ایرانی آزاده! آماده شو آماده
گویی به سراپای شب ولوله افتاده
باید که بشوییم چون پاکی باران
خاکستر غم را از چهرهی ایران
چون کوه یقین باش، چون خیزش بهمن
از پا منشین تا آزادی میهن
ایرانی آزاده! آماده شو آماده
گویی به سراپای شب ولوله افتاده
جز با صفی از سوسن, پاییز نمی میرد
این باغ خزان خورده, آرام نمیگیرد
این راه، بدان یارا! گر دل به سفر دادی
هموار نگردد جز با ارتش آزادی
ایرانی آزاده! آماده شو آماده
گویی به سراپای شب ولوله افتاده