مکن بد در جهان تا بد نبینی

مکن بد در جهان تا بد نبینی


جمشید پیمان،


شبی اندازه را بشکست مستی


فضولی کرد در قانونِ هستی!


بگفتا حضرت حق زینهمه "ایسم"


چرا بهر خودش برداشت"سادیسم"؟


چرا آمیخت با خوبی،بدی را


به جانم کاشت ترس سرمدی را


چرا در بیم و امّیدم نگه داشت


چرا اینگونه آتش در دلم کاشت


نباشم غیر بازیچه به دستش


همی ترسم ز بالا و ز پَستَش


هزاران راه پیش من نهاده


به پیچ افکنده راه و کار ساده


خودش سازد،خودش ویران نماید


خودش بندد،خودش هم می گشاید


خودش عرّت دهد یا خوار سازد


شفا بخشد و یا بیمار سازد


خودش چون خلقِ هر نیکی و شر کرد


جهنّم را چرا سهم بشر کرد؟


زبانم لال،شاید بوده او مست


که طرح آفرینش را چنین بست?❤️?


کشیدش آن میان رندی در آغوش


بگفتش کن خدایی را فراموش


چو میوه از درختِ خویش چینی


مکن بد در جهان تا بد نبینی!??


لطفا به اشتراک بگذارید: