صدای شورش اهواز

صدای شورش اهواز

شبانه شورشیان را گرفته اند امشب

لبان صبح خیابان، زده ست تاول تب

ولی جرقه ی آغاز باز می آید

صدای شورش اهواز باز می آید

به روی منبر مسجد پریده  میمونی

و نان کارگر و چای و نیشکر خونی

صدای نعره ی هیهات از کفن آمد

هوای «دی» که به ششهای یک وطن آمد

هوای باز قیام و هوای باز «ای مرگ …»

و باز سطح خیابان و باز خشم تگرگ

به فکر کارگرم توی چنگ ده تا گرگ

و درد توی سرم سوت میکشد چه بزرگ

نمی شود نکنم فکر، من به آن دخمه

به میهمانی خونین به درد آن زخمه

به کارگر، به کتک، تازیانه و فریاد

و هی تجسم ذهنم به آخر بیداد

تفنگ خونی نیروی انتظامی را

و دست قدرت این مردم قیامی را

به روز روز، که ظالم به چنگ مظلوم است

و شخص حاکم گیر تفنگ محکوم است

و باز شادم  و یک قدر درد توی سرم

دوباره کم شده از حجم درد و طول ورم

تمام شورشیان را بیا بگیر فقیه!

که «دی» دوباره بگوید برو بمیر فقیه

م. شوق  26آٰذر97