مرگ فقیه دژخیم ....
مرگ فقیه دژخیم ( آخوند هاشمی شاهرودی )
مْرد آخوندی ز رأس جانیان
ملت از این واقعه شد شادمان
وصف آن ملعون و همسانان او
شرح جرم و جور قوم ظالمان
مثنوی اش هفتصد من کاغذ است
عاجز از توصیف و شرح آن زبان
نه عراقی بود نه ایرانی طرف
شد فقیه و قاضی ایرانیان
میهن این بی وطنهای«فقیه»
حوزه ی جهل رذالت پیشگان
هرکجا با نام دین حاکم شدن
باشد امکان فریب مردمان
قاضی القضات و سر دژخیم بود
رد پایش در جنایتها عیان
آنکه در «کهریزک» و هم در «اوین»
داد حکم مرگ مردان و زنان
وزنه و شاه مهره ای دانه درشت
از خمینی جلوه ای در او عیان
مْرد شیخ «مصلحت» خواه نظام
در پی اش مرگ و سقوط بی امان
هست در تقدیر و «آقا»مضطرب
از قیام وشورش و آتشفشان
عنقریب آید چنان طوفان ز راه
نیست راهی و برون رفتی از آن
رأی ملت اینچنین تشخیص داد
سرنگونی چاره باشد بیگمان
گودرز ۶ دی