می بینمت ، می بینمت ،
رو سوی زندان میروی .
با جرم عشق كارگر،
با یاد دهقان میروی .
می بینمت، می بینمت ،
با رسم مردان میروی.
ذیحق، مبارز، مستقل،
نی مضطرب ، نی منفعل ،
برداشته سر، پاكدل ،
پر عزم و ایمان میروی
می بینمت ، می بینمت ،
با رسم مردان میروی.
آنسان كه باید بینمت :
افراشته قد بینمت ،
با فخر بی حد بینمت ،
آسوده وجدان میروی .
می بینمت ، می بینمت ،
با رسم مردان میروی .
بدخواه تو ننگین بود ،
دستش ز خون رنگین بود ،
از عاقبت غمگین بود ،
اما تو شادان میروی .
می بینمت ، می بینمت
با رسم مردان میروی.
بس راه ها سنجیده ئی ،
راه نكو بگزیده ئی ،
با ظلمان جنگیده ئی
با فخر شایان میروی.
می بینمت . می بینمت ،
با رسم مردان میروی.
اكنون بزندان بینمت ،
فردا به میدان بینمت ،
در بین یاران بینمت ،
با فتح رخشان میروی ،
می بینمت ، می بینمت ،
با رسم مردان میروی.