در راه مشهد شاه عباس


در راه مشهد شاه عباس





تصمیم گرفت دو بزرگ را





امتحان کند!!





به شیخ بهایی که اسبش





جلو میرفت گفت:





این میرداماد چقدر بی عرضه





است اسبش دائم عقب می ماند.





شیخ بهائی گفت:





کوهی از علم و دانش برآن





اسب سوار است، حیوان کشش





اینهمه عظمت را ندارد.





ساعتی بعد عقب ماند،





به میر داماد گفت:





این شیخ بهائی رعایت نمیکند،





دائم جلو می تازد.





میرداماد گفت:





اسب او از اینکه آدم بزرگی





چون شیخ بهائی بر پشتش





سوار است سر از پا نمی شناسد





و می خواهد از شوق بال در آورد. این است "رسم رفاقت


لطفا به اشتراک بگذارید: