من نام تو را می خوانم (ای آزادی)
من نامِ تو را میخوانم 《ای آزادی》
برای پرندهی دربند
برای ماهی در تُنگِ بلورِ آب
برای رفیقم که زندانی است
-زیرا آنچه را که میاندیشد بر زبان میراند-
برای گُلهای چیدهشده
برای درختان قطعشده
برای بدنهایی که شکنجه شدند
من نام تو را میخوانم ای "آزادی"
برای دندانهای بههمفشرده
برای خشم فروخورده
برای استخوان در گلو
برای دهانهایی که نمیخوانند
برای مصرعِ سانسورشده
برای نامی که ممنوع است
من نام تو را میخوانم ای "آزادی"
برای اندیشهای که تحت پیگرد قرار میگیرد
برای کتکخوردنها
برای آنکس که مقاومت میکند
برای آنانکه خود را مخفی میکنند
برای آن ترسی که آنان از تو دارند
برای گامهای تو که آنان را تعقیب میکند
برای پسرانی که از تو میکُشند
من نام تو را میخوانم ای "آزادی"
برای آنانکه تحقیر میشوند
برای عدالتخواهانی که محکوم میشوند
برای قهرمانانِ شهید
برای آن آتشِ خاموش
من نام تو را میخوانم ای "آزادی"
من تو را میخوانم زمانی که تیرگی چیره میشود
و نام تو را بر تمامِ دیوارهای شهر مینویسم ای "آزادی"
#اشتفان_هرملین