!گل ولای وجرم وجنایت


گِل ولای و جرم و جنایت !





ره آورد نظام جهل و نکبت





گل و لای و فساد و فقر و مکنت 





چرا از برف و باران بهاری





نصیب مردمان رنج و مصیبت 





چرا شد خانه ها پر از گل و لای





مقصر هست آیا این طبیعت





طبیعت هست آیا دشمن ما





مزخرف باشد این حرف وحکایت





چرا یک خانه از شیخان حاکم





نه آب و گل بدید و نیِ خسارت





به جایش مسکن و ویلای آنان 





ز باران شد تمیز و با طراوت





نشد عمامه و نعلینشان تر





ندارد سیل با آنان  لجاجت





به ناگه جمله بهر رفع بحران





ز رأس دولت و رأس ولایت





به صحنه آمدند از بِیت هاشان





ز ترس و وحشت از طغیان ملت





وعید و وعده ها بسیار دادند





همه هستند با هم در رقابت





رئیس مجلس و اعضای دولت





ز سردار و مدیر با کفایت





گزارشهای کشّاف و پیاپی





ز اقدامات ارکان حکومت





شب و روز کارشان «امدادرسانی»





به «معمولان» و «پلدختر»‌ به سرعت





بود «آقا»‌ لابد راضی از خویش





که دارد این همه لطف و عنایت  





.  .  . 





خلاصه شیخ و اذنابش اگر چه





به زیر سایه و چتر ولایت





ندارند غصه ی باران و سیلاب





بدون دغدغه در ناز و نعمت





ولیکن پاسخ سنگین مردم





برای چهل سال جرم و جنایت





بسا غران وکوبنده تر از سیل





کند نابودشان با خشم و قدرت





 گودرز  - ۱۵ فروردین ۹۸


لطفا به اشتراک بگذارید: