:شعری که مسولین همیشه با خود زمزمه می کنند


شعری که مسئولین همیشه با خود زمزمه می کنند :





دکل و نفت مهیّاست بیا تا بخوریم





سفره ای معرکه برپاست بیا تا بخوریم





سفره ای باز پر از نفت و طلا و مس و گاز





دوره هم دوره ی یغماست بیا تا بخوریم





حفر کن چاه عمیقی وسطِ بیت المال





آب این چاه گواراست بیا تا بخوریم





به دلت راه نده ترسِ گرفتار شدن





پاسبان اهل مداراست بیا تا بخوریم





یک نفر آمد و بین همه دعوا انداخت





تا در این دهکده دعواست بیا تا بخوریم





نعمتِ رانت که آدم نگذشت از خیرش





سیب خوشمزه ی حوّاست بیا تا بخوریم





اختلاس آخرِ شیرین شدنِ خدمت هاست





مثل یک شیشه مربّاست بیا تا بخوریم





میخورند از قِبَلِ ما فک و فامیل و رفیق





ترکیدن هدف ماست بیا تا بخوریم





گفت تا روز مبادا نخورید از انبار





گفتم امروز مباداست بیا تا بخوریم





پیش ما که به همه وعده ی جنّت دادیم





یک بهشت است و همین جاست بیا تا بخوریم





پایان


لطفا به اشتراک بگذارید: