نشسته ایم وبه مرگ بهار می نگریم

نشسته‌ايم و به مرگ بهار می‌نگريم

چه ساده‌ساده به اين تار و مار می‌نگريم 

شکوفه را که نخنديد و مُرد، می‌بينيم

بنفشه را به زمين، سوگوار می‌نگريم

چه تلخکامی ژرفی، بهار و اين‌همه تلخ؟

به اين توازن بی‌بند‌و‌بار می‌نگريم

سری به شانهٔ اميد پوچ می‌ساييم

به شوق بی‌ثمرِ انتظار می‌نگريم

بگو کجای فلاتيم، درکجای شبيم؟

چنين که ما همه را داغدار می‌نگريم

چو مجرمی که سپرده‌ست دل به رؤيت مرگ

به ايستادگی چوبِ دار می‌نگريم

#پيرايه_یغمایی