ونترسیم از مرگ


و نترسیم از مرگ





مرگ پایان کبوتر نیست





مرگ وارونه یک زنجره نیست





مرگ در ذهن اقاقی جاری است





مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد





مرگ در ذات خوش دهکده از صبح سخن می‌گوید





مرگ با خوشه انگور می‌آید به دهان





مرگ در حنجره سرخ-گلو می‌خواند





مرگ مسئول قشنگی پر شاپرک است





مرگ گاهی ریحان می‌چیند





مرگ گاهی ودکا می‌نوشد





گاه در سایه نشسته است به ما می‌نگرد





و همه می‌دانیم





ریه‌های لذت پر اکسیژن مرگ است...!





          سهراب سپهری


لطفا به اشتراک بگذارید: