غلبه بر ترس


غلبه بر ترس





 گر زنی آتش بجانم من نمی‌ترسم دگر،





تیر دارم در کمانم من نمی‌ترسم دگر،





مردمی از اهل ایمان و خرد را دم بدم،





در پی خود می‌کشانم من نمی‌ترسم دگر،





تا که چون فریاد آزادی به رنگ صبح‌دم،





هست پیدا و نهانم من نمی‌ترسم دگر،





همچنان اسفندیار و رستم و سهراب و زال،





از تبار عاشقانم من نمی‌ترسم دگر،





تا زمانی‌که همه مردم به آزادی رسند،





شعر آزادی بخوانم من نمی‌ترسم دگر،





تا شود آزاد ایران از ستم‌های شما،





می‌دهم هستی و جانم من نمی‌ترسم دگر،





گر سر سبزم دهد بر باد در راه وطن،





تیزی سرخ زبانم من نمی‌ترسم دگر،





می‌خورم سوگند بر آزادی و خون و شرف،





تا که شیدای زمانم من نمی‌ترسم دگر.





پایان_سکوت





به_سوی_آزادی





پایان


لطفا به اشتراک بگذارید: