در وصف پیر کفتار جماران خمینی دجال
در وصف پیر کفتار جماران خمینی دجال
گفت آخوندی که ما نان آوریم
برق و خانه مفت و ارزان آوریم
کوی و برزن را چراغان میکنیم
مهر و آزادی فراوان میکنیم
گرگ را همسایه با بز میکنیم
دشت را پر از گل رز میکنیم
جسم و روح جملگی پر میدهیم
هرچه خواهی ما بر ان سر میدهیم
خود رویم و خانه در قم میکنیم
با عبادت نفس خود گم میکنیم
مردمان مسحور گفتارش شدند
سر به سر راهی به درگاهش شدند
مدتی بگذشت و او رهبر بشد
لیک حال مردمان بدتر بشد
وعده هایش جملگی وارونه گشت
شهرها با جنگ او ویرانه گشت
هرچه بودی شد گران اندر گران
غیر خون مردم پیر و جوان
علم و دانش گوییا بازنده شد
رسم تازی بار دیگر زنده شد
زن دوباره زیر چادر شد نهان
تیره شد در نزد او هفت اسمان
شد شتر معیار و مقیاس عمل
ملک و ملت دست ملای دغل
با ریا و تقیه و دوز و کلک
گشت ملا هم امام و هم ملک
نوکران تازیان، افسر شدند
از همه ایرانیان برتر شدند
واژه ی میهن پرستی شد خطر
نخبگان صد جای دنیا در بدر
درس تاریخی ما تغییر کرد
هرچه ملا خواست خود تحریر کرد
دزدی و فحشا وطن را درگرفت
اعتیاد اینجا و انجا را گرفت
کشور خوشنام ما بد نام شد
ضد ما هر دشمنی همگام شد
پایان